معرفی کتاب “معجزه گفتوگو” اثر سوزان هیتلر
کتاب “معجزه گفتوگو: راز دستیابی به زندگی مشترک عاشقانه و مستحکم” اثر سوزان هیتلر، یک راهنمای عملی و مفید برای افرادی است که به دنبال ایجاد رابطهای سالم و موفق با شریک زندگی خود هستند. در این کتاب، نویسنده به بررسی اصول اساسی و راهکارهایی میپردازد که برای دستیابی به یک رابطه عاشقانه، پایدار و موفق لازم است.
با خواندن این کتاب، میتوانید با مفاهیمی همچون تعهد، احترام، ارتباط مؤثر، تعادل در رابطه و توسعه همدلی در رابطه آشنا شوید. همچنین، نویسنده به موضوعاتی همچون مدیریت خشم، حل مسائل و برقراری تعادل در رابطه، توسعه شخصیت، تحلیل روابط گذشته و غیره پرداخته است.
به طور کلی، کتاب “معجزه گفتوگو” میتواند به عنوان یک راهنمای عملی و موثر در راستای ایجاد رابطهای موفق و پایدار با شریک زندگی شما عمل کند.
معجزه گفتگو
دکتر سوزان هیت لر
ترجمه:اکرم کرمی
۱۴۰۰ چاپ دهم
فهرست
Toggleفصل اول(صفحه ۱۹ تا۶۲)
به ازدواج معتقدم؛ زيرا ازدواج دري گشوده به ارزشمندترين مواهب زندگي است؛از صبحانه ساده اي كه در آغاز روز در كنار همسرمان صرف ميكنيم تا محبت و صميميتي كه تنها در ميان همسران يافت ميشود. به نظر من ازدواج بزرگترين موهبت زندگي و ساختار بنيادين يک جامعه پايدار است.
عبارات فوق سخني است كه سوزان هيتلر مقدمة كتاب خود را با آن آغاز ميكند. اما واقعا ازدواج چيست؟ چه عواملي آن را در معرض خطر قرار ميدهد و چه عواملي به استحكام آن كمك ميكند؟ راستي زوجها چه انتظاراتي از يكديگر دارند؟ مسلما انتظارات زوجهاي امروزي بسيار متفاوت از زوجهايي است كه قرنها پيش ميزيستند. زماني مسئوليت زن صرفا در چارچوب خانه به پخت وپز و بچه داري و مسئوليت مرد در شكارو حفظ خانواده از خطرات طبيعي خلاصه ميشد.اما پیشرفت تمدن با پيچيدگي هاي روزافزونش تمام جنبه هاي زندگي بشري و از جمله زندگي زناشويي را تحت تأثير قرار داده است، به گونه اي كه شايد بتوان گفت بين خانواده امروزي و خانواده عهد باستان جز بارزترين جنبة آن؛ يعني اتحاد زن و مرد، شباهت ديگري باقي نمانده است. اما با تمام اين تغييرات، خانواده همچنان هستة اولية اجتماع به شمار ميرود و حفظ كيان آن از ضروريات است. بله، پيشرفت توأم با پيچيدگي پديدهاي است كه سرعتي سرسام آور به خود گرفته است و زندگي را به مسابقة دو شبيه كرده است. اما برخورد با هر پيچيدگي و پيشرفتي، مستلزم مهارت وتخصص است.بي ترديد اگرانسان چند قرن پيش بتواند به زندگي مدرن امروزي بازگردد، حتي براي استفاده از ساده ترين وسايل زندگي بايد مدتها آموزش ببيند. نكتة شايان توجه اين است كه در ميان تحولات چشمگير عصر حاضر، نقش زن و مرد نيز دستخوش دگرگوني شده است. ازدواج كه در گذشته يك ضرورت اجتماعي به شمار ميرفت، اكنون به صورت يك انتخاب درآمده است و بهره مندي از عشق و دوستي مهمترين عامل در معادلة ازدواج تلقي ميشود. اما دادوستد راستين چنين عشقي به ِصرف تأمين مسكن از سوي مرد و انجام پخت وپز از سوي زن ميسر نميشود؛ زيرا دنياي دروني انسانها و انتظاراتشان نيز از الگوي پيچيدگي تبعيت ميكند و تأمين اين انتظارات حقيقتا مستلزم مهارتي خاص است كه هيچ زوجي از آن بي نياز نيست. در دنياي پرمشغله و پرتنشي كه انسانها را از هم دور و عطش حمايت عاطفي را تشديد ميكند، همسر ما بهترين كسي است كه ميتواند در جريان پرتلاطم زندگي همسفر ما باشد و در افت وخيز زندگي از ما دستگيري كند و محيط خانواده بهترين مأمني است كه میتوانيم در گرداب حوادث به آن پناه بريم و در آرامش آن بياساييم. در واقع كتاب حاضر تلاشي است در راستاي آموزش زوجها طوري كه بتوانند چنين هدفي را تحقق بخشند، همسفر قابلي براي يكديگر باشند و از خانه بستر امني بسازند كه رشد و بالندگي از آن سرچشمه گيرد. رهنمودهاي كتاب حاصل پژوهشهاي روانشناسان، تجربيات كلينيكي، نظريات و زندگي زناشويي بيست و پنج سالة مؤلف است.
اين كتاب از سه بخش تشكيل شده است:
بخش 1: اصول گفتوگوي مشترك
بخش 2: كنار آمدن با تفاوتها
بخش 3: تبديل روابط خوب به عالی
بخش اول: اصول گفتگوي مشترك
مهمترين عامل موفقيت و شادكامي در زندگي مشترك كدام است؟ عشق و دوستي؟ همكاري و صداقت؟ پول و ثروت؟ تحصيلات عالي؟ هدف مشترك؟ درك متقابل؟ … يا تركيبي از تمام اينها؟ حال كمي تأمل كنيد و به پاسخ خود بينديشيد. آيا نميتوانيد نمونه هايي از عشق و دوستي آتشين را به ياد آوريد كه به مرور زمان، به نفرت و بيزاري تبديل شده باشد؟ آيا نديده ايد زوجهاي همكاري را كه ديوار ضخيم سكوت آنها را از هم جدا كرده باشد؟ آيا طلاق و جدايي تنها در خانواده هاي كم درآمد و بيسواد اتفاق ميافتد؟ آيا داشتن هدف مشترك، مانع از آن ميشود كه زوجها در انتخاب روش رسيدن به آن هدف با هم
اختلاف پيدا كنند؟ سخن اين است؛ چه هريك از اينها به تنهايي براي خوشبخت شدن كافي باشد و چه تركيبي از تمام آنها، باز هم جاي خالي مهارتهايي احساس ميشود كه همانند روغن، حركت چرخدنده هاي زندگي را روان ميسازد و از تكان هاي شديد آن جلوگيري ميكند.
راستي آنچه تمام اين ويژگيها را عقيم ميسازد چيست و اين كدام مهارت تكميلي است كه به تحقق موفقيت آميز اين عوامل كمك ميكند؟
نكتة درخور توجه اين است كه تحقق عوامل مذكور يا هر عامل ديگري كه براي تحكيم زندگي زناشويي ذكر ميشود، به طور قطع در يك رابطه مشترك در نظر گرفته ميشود و مهارت كليدي در تمام روابط؛ از جمله روابط زندگي مشترك، همان گفتگو است. كلام هم وسيله اي براي برقراري ارتباط است و هم وسيله اي براي تحكيم آن و در اصل، نحوة صحبت كردن دو زوج بهترين شاخص براي سلامت رابطة آن دو است.
گفتگوي مشكل ساز، روابط مالي را برهم ميزند، صداقت شما را پشت ابرهاي تيره پنهان ميكند، بافت دوستي را جريحه دار ميسازد و به مرور سردي و جدايي را بر روابط شما حاكم ميكند، هرچند به ظاهر همكار يكديگر باشيد و زندگي خود را با اهداف مشترك آغاز كرده باشيد. پس آنچه به آموختن و اصلاح نياز دارد، همان مهارت گفتگو است و نوشتار حاضر تلاشي براي آموزش اين مهارت اساسي است.
فصل 1: اسرار صحبت كردن
مؤلف معتقد است كه براي گفتگو ده اصل كلي وجود دارد كه چهار اصل آن را در فصل يك برميشمارد:
اصول گفتگوي مشترك:
1. به زبان بياوريد 2. احساسات خود را بيان كنيد 3. حريم شكني ممنوع 4. آلوده سازي ممنوع 5. گوش دادن به قصد آگاه شدن 6. گوش دادن به احساسات 7. گوش دادن دوجانبه 8. به هم گره زدن گفتگوها 9. رعايت چهار ويژگي مهم 10. استفاده از روشهاي كنترل فضا
با مطالعة اصل اول متوجه اين اشتباه رايج زوجها ميشويم كه آنها گمان ميكنند نشانة تفاهم كامل اين است كه طرف مقابل خود بداند ديگري چه انتظاري دارد. حال آنكه اين تصور خطا، رفته رفته روابط را بغرنج و پيچيده ميكند. يك رابطة سالم آن است كه در آن هر دو طرف خواسته ها و نگراني هاي خود را آزادانه و صادقانه به زبان آورند.و البته بيان احساسات، شيوة خاص خود را دارد. گاه زن و مرد به جاي ابراز صادقانة خواستة خود فقط به آن اشاره ميكنند. آيا ميدانيد كاربرد چه كلماتي ممكن است همسرتان را به جبهه گيري وادارد؟ آيا ميدانيد آرزو كردن و از خود پرسيدن به جاي گفتن و سؤال كردن؛ حدس زدن به جاي سؤال كردن؛ به جاي خواستن ها از نخواستن ها حرف زدن و به جاي درخواست كردن شكايت كردن؛ چگونه به تيرگي روابط شما كمك ميكند؟
اصل دو از زوج ها ميخواهد كه احساسات خود را بيان كنند چون احساسات حاوي اطلاعات مهمي هستند كه بايد با همسرمان در ميان بگذاريم. اما رعايت چه نكاتي بيان احساسات را مؤثر ميسازد؟ در اين فصل ميآموزيم كه به احساسات خود عنواني يك كلمه اي بدهيم و از به كار بردن عباراتي كه طرف مقابل را به جبهه گيري واميدارد، خودداري كنيم. به جاي ادا درآوردن، پا به زمين كوبيدن و در را بهم زدن، احساس خود را بيان كنيم، لحن خود را ملايم كنيم و از متهم كردن طرف مقابل بپرهيزيم.
اصل سه توجه ما را به حريم شكني و لزوم اجتناب از آن جلب ميكند زيرا:
حريم شكني شما را از درك خواسته ها و نگراني هاي خود بازميدارد. با اين كار ديگر نميتوانيد احساس همدلي و همدردي در همسرتان ايجاد كنيد. همسرتان هم فرصت نميكند صادقانه افكار و احساسات خود را ابراز كند. ديدي روشن نسبت به مسئله پيدا نمي كنيد.در نتيجه نميتوانيد براي مشكل، راه حل هاي مفيد پيدا كنيد.
اصل چهار آلوده سازي گفتگو توسط كلمات زهرآلود راممنوع ميسازد. چه بسا اغلب حاوي پيام هاي تحقيرآميزند، حال آنكه نزاكت گفتار و ظرافت رفتار بيان كه موجب اهانت شوند پيامهاي مهم و حساس را منتقل ميكنند.
فصل 2: اسرار گوش دادن
صفحه(۶۲تا۱۰۳)
«طبيعت، دو گوش و تنها يك زبان به ما داده است.» اين كلام «ديسرايلي» اهميت گوش دادن را به ما يادآور مي شود. گوش دادن مهارتي است كه متأسفانه ضعف آن در تمام جوامع و اعصار مشاهده شده است، اما از آنجا كه مبادله اطلاعات تنها از طريق گفتن و شنيدن صورت ميگيرد، در عصر ارتباطات، ضرورت كسب اين مهارت پررنگتر جلوه ميكند. پيشنهاد ما اين است كه از امروز به نحوة گوش دادن خود به سخنان ديگران (همسر، فرزند، همكار و…) توجه كنيد و ببينيد گوش دادن شما از چه الگويي پيروي ميكند. آيا با قصد اينكه مخالفت كنيد، به صحبتهاي همسرتان گوش ميكنيد؟ بدون توجه گوش ميكنيد؟ مانند يك دادخواه گوش ميكنيد يا مانند يك قاضي؟ شايد هم مانند كارآگاهان گوش ميكنيد. اين نوع گوش دادنها پيامدهايي دارد كه رابطة ما را به مخاطره مياندازد.رموز گوش دادن را به قصد آگاه شدن بياموزيم. ياد بگيريم كه از گفتن «اما» خودداري كنيم. «اما» را به «و» تبديل كنيم.سمزدايي كنيم.بانشانه هاي خوب گوش دادن،آشناشويم آنها را در گفتگوهايمان رعايت كنيم و به طرف مقابلمان نشان دهيم كه خوب گوش ميكنيم.
گوش دادن کم خطرتر است، حتی اگر به ظاهر منفی به نظر بیاید،به نفع شماست؛اطلاعات در هر صورت مفید است؛چه منفی و آزاردهنده باشد و چه مثبت و دلگرم کننده و حتی اگر از نوعی باشد که شما اصلا علاقه ای به آن ندارید، شنیدن آن بهتر از پس زدن آن است.
اگر شنیدن چیزی شمارا ناراحت می کند، یادآوری چند نکته به شما کمک می کند تا گوش خود را برای شنیدن باز بگذارید؛هرچند شمارا آزار دهد:
رفتار شما به معنای خود واقعی شما نیست،جزء به معناي كل نيست«از یاد نبرید که در کنار رفتار مشکل ساز شما،ویژگی های مثبت فراوانی نیز در شما وجود دارد؛رفتار مشکل سازتان را به عنوان جزء كوچكي از خود بزرگتان در نظر بگيريد»،قرار نیست که شما همه چیز را بدانید،هیچکس کامل نیست«كمال نهايي در سرشت هيچ يك از ما نيست.تنها چيزي كه مي تواند هدف ما قرار گيرد، يادگيري است»
از گوش كردن به مانند يك دادخواه خودداري كنيد،هرگز مانند كارآگاهان گوش نكنيد«به جای اینکه مانند کارآگاه گوش بدهید،صادقانه سوال کنید»،مانند قاضی گوش ندهید،نشان بدهید که می شنوید،از بازگو کردن راهبردی استفاده کنید«یکی از مواردی که مانع سوء تفاهم مي شود و نشانه ارزش قائل شدن براي طرف مقابل بوده و مانع درجا زدن مي شود و گفتگو را به طرف جلو سوق مي دهد»
اصل ششم:به علائم احساسی توجه کنید
«لحن کلام،لرزش چانه یا لبخند شادی همگی اطلاعات بسیار مهمی را القا می کنند.»
هنگامی که در حین گفتگو متوجه تغییر عواطف می شوید،دقت در آنها و سوال کردن درباره آنها همواره شمارا به درک طرف مقابل رهنمون می شود.
بعضی از اشخاص، به ویژه مردان،ابراز عواطف را در شأن خود نمي بينند و گمان مي كنند براي آنكه ديگران بتوانند به عنوان يك حامي نيرومند به آنها تكيه كنند،بايد عواطف خود را ناديده بگيرند تا شجاعانه گام بردارند.پس زدن اين عواطف هنگام جنگ و خطر،خيلي مفيد و بجاست.
ابراز همدلي داشته باشيد؛وقتي طرف مقابلتان احساساتش را توصيف مي كند،به حرفهاي او توجه كنيد،آن راجدي بگيريد و پاسخي مناسب بدهيد.
از قانون گينوت پيروي كنيد:احساسات مقدم اند
ابتدا با تصديق احساسات به آنها پاسخ دهيد و بعد به تجزيه و تحليل موقعيت و نصيحت بپردازيد.بعد از توجه و تصديق احساسات،حتما نظر خود رابا«و»یا«در عین حال»بیان کنید.
توجه به احساسات خالی از خطر است.
اصل هفتم:دوجانبه گوش دهید(هم به مسائل مورد نظر خود توجه کنید و هم به مسائلی که برای طرف مقابلتان اهمیت دارد)
اگر ياد بگیرید که علاوه بر نظرات خود،به نظر طرف مقابلتان نیز گوش دهید،به نفع شما خواهد بود.به این ترتیب،به یکدیگر می فهمانید که«من به تو اهمیت می دهم».
توجه به دیگران نشانه رشد شخصیتی فرد است،ولی اگر باعث شود نیاز های خودرا زیر پا بگذارید،در نوع دوستی به افراط رفته اید
از نوع دوستی افراطی خودداری کنید؛نه آنقدر تفریط کنید که فقط صدای خودرا بشنوید و نه آنقدر افراط کنید که فقط خواسته های طرف مقابلتان را بشنوید.
به صدای درونی خود توجه کنید،در درجه اول خودتان آنهارا جدی بگیرید.اگر احتمال می دهید پای خودخواهی در میان است،با دقت به خواسته های طرف مقابلتان گوش دهید.
وقتی به جای بیان آنچه برایتان اهمیت دارد،از آن صرف نظر می کنیدو اجازه نمی دهید نظر شما هم در تصمیم گیری دخالت داده شود،زمینه را برای
زورگویی دیگری فراهم می کنید
اهمیت ندادن به نظر طرف مقابل،به کاربردن عبارتهایی مانند«آدم باید احمق باشه..»یا«هیچ آدم عاقلی…»،بلند کردن صدا،لحن تحقیرآمیز،تهدیدهای ضمنی روش های دیگر زورگویی هستند
زورگویی همیشه از روی عمد انجام نمی شود مانند متقاعد کردن به انجام کاری که از درست بودن آن مطمئن هستید.
در ازدواجی که در آن گفتگو از روی ستیزه جویی یا رقابت باشد،رسیدن به خواسته ها از طریق سلطه یکی بردیگری ممکن می شود،نه از طریق نیرو بخشیدن متقابل.
فصل سوم:اسرار گفتگو
(۱۰۳_۱۴۰)
گاهی هم هدف از گفتگو حل یک مشکل است.در بحثهایی که هدفی را دنبال می کنند،شکل گفتگو نقشی مهم در دستیابی به هدف دارد.
اصل هشتم:گفتگوی خودرا به هم گره بزنید
(زوجهای توانمند با ترکیب دیدگاه های خود به درک متقابل واحدی می رسند و به این ترتیب گفتگوی آنها با همراهی یکدیگر پی می رود)
اگر هنگام گفتگو جبهه مخالف بگیرید،دچار رنجش و ناکامی می شوید.همچنین اگر سخنان یکدیگر را جذب نکنید و توجهی به عقاید یکدیگر نداشته باشید،دچار تنش و ناراحتی می شوید.
در گفتگوی موازی،هر یک از دوطرف حرف خودش را می زند و نظر خودش را دنبال می کند.چنین گفت و شنودی تلخی کمتری را ایجاد می کند اما ارتباطی بین دو طرف به وجود نمی آورد
با«بله..و…»پاسخ دهید زمانی که احساس می کنید گفتگو ناراحت کننده یا تکراری شده است،صورت موازی یا مخالفت آمیز به خود گرفته است.
پاسخ دادن با«بله..و…»مستلزم تفکر تلفیقی است؛تفکری که هردو نظر را باهم جمع کند.برعکس پاسخ دادن با «اما»حاکی از تفکری است که بر مبنای یا این یا آن انجام می شود.
قطع کردن حرف دیگری واقعا می تواند طوری باشد که جریان گفتگو به خوبی ادامه پیدا کند؛شنونده خوب،صحبت طرف مقابل را قطع می کند.
قطع کردن مفید و موثر زمانی است که:
-شما صحبت طرف مقابل را با بیان خود بازگو کنید.
-می خواهید ببینید آنچه شنیده اید درست است یا خیر.
-سوالی را مطرح می کنید تا آنچه را شنیده،بهتر درک کنید.
حرکت گام به گام سریع تر به مقصد می رسد؛اگر موضوع شماپیچیده یه عاطفی باشد،بهتر است گفتگوی شما کوتاه و منظم پیش برود.
بازگو کردن دقیق آنچه شنیده اید،مانع از اتلاف وقت و سوء تفاهم می شود.
سرعت در گفتگو،نشاط و انرژی حاکم بر فضای بحث را حفظ می کند،اما آهستگی به طرفین فرصت می دهد تا صحبتهای یکدیگر را بهتر جذب کنند.
در بازگو کردن،جزئیات را مشخص کنید اما اگر گفت و شنود صرفا برای وقت گذرانی باشد،معمولا نیازی به بازگو کردن جزئیات نیست.
اصل نهم:چهار ویژگی مهم را رعایت کنید
_برابری
_کوتاهی
_جزئیات مهم
_خلاصه
برابری را حفظ کنید؛برابری به معنی تعادل و تناسب در میزان صحبتهای دوطرف است.
معمولا اشخاص ترجیح می دهند گفتگو حالت بده بستان داشته باشد.
تفاوت در کوتاه و بلند بودن صدا و سرعت حرف زدن،حفظ برابری را مشکل می سازد.
پیشینه فرهنگی یا خانوادگی هم در برابری گفت تاثیر می گذارد.
کوتاهی کلام؛به جای آنکه تمام صحبت خود را در یک نوبت طولانی تمام کنید،آن را در چند نوبت کوتاه مطرح کنید.سعی کنید در هر نوبت از صحبت فقط به یک نکته اشاره کنید.اجازه دهید طرف مقابل به آن نکته پاسخ دهد و سپس نکته بعد را اضافه کنید.
جزئیات مهم را مطرح کنید؛برای تصمیم گیری مشترک،حل اختلاف و رفع کدورت، مطرح کردن جزئیات مهم شمارا به نتایج بهتری می رساند.
خلاصه کنید؛زمانی که می خواهید مسئله خاصی را حل کنید،خلاصه کردن بسیار مفید است
خلاصه ای که شامل نکات مهم گفته های دو طرف باشد،نشان می دهد که هردوی شما به خواسته های یکدیگر اهمیت می دهید.
وقتی هدف از گفتگو سرگرمی یا گزارش وقایع روزانه باشد،نیازی به خلاصه کردن صحبتها نیست.
اصل دهم:روش های کنترل شرایط جوی
زوجها با هر تنش و فشاری که روبه رو باشند،باز هم می توانند فضای حاکم برروابط خودرا کنترل کنند.
سرعت و حرارت را کنترل کنید؛واقعیت این است که گاه و بیگاه عواطف طغیان می کنند و گفتگو از مسیر اصلی خود خارج می شود و دوطرف با دقت به حرف های یکدیگر گوش نمی دهند.افزایش سرعت و حرارت،رعایت اصول گفتگوی مشترک را مشکل می کند.هرگاه متوجه شده اید که گفتگوی شما داغ و پرشتاب شده است،توقف کنید،فکر کنید؛اصطلاحات لازم را انجام دهید و بعد ادامه دهید.
از گشت زنی کلمات استفاده کنید.
وقتی روند گفتگو سریع می شود،مکث کنید.
مراقب خستگی،گرسنگی،بیماری و مشغله بیش از حد باشید چون امکان درگیری و مشاجره بیشتر می شود.
فضای زندگی خود را انتخاب کنید:
این شما هستید که تصمیم می گیرید اختلافات را با فریاد کشیدن حل کنید یا صحبت کردن؛طغیان عواطف را به حد انفجار برسانید یا آن را به سوی گفتگویی جدی اما آرام و بی خطر هدایت کنید.
در تصمیم گیری هم می توانید از شعار هرچه بادا باد پیروی کنید و خودرا به دست حوادث بسپارید و هم می توانید با گفتگو فضا و هوای مورد توافق خود را دقیقا مشخص کنید و با تعهد برای آموختن مهارتهای لازم،آن را در فضای زندگی خود ایجاد کنید.
شايد با مطالعة بخش 1 چنين تصور كنيد كه با فراگيري و رعايت اصول و رموز گفتگو، هرگز نبايد در زندگي شاهد اختلافات باشيد، اما حقيقت اينگونه نيست. اختلاف ناشي از تفاوت و تفاوت امري اجتناب ناپذير است. در واقع زندگي چون رودي است كه گاه آرام و آهسته پيش مي رود و گاه دستخوش تندآب هاي طاقت فرسا ميشود. درست است؛ تمام زوجها با يكديگر اختلاف پيدا ميكنند، اما همة آنها با هم ستيزه و مشاجره نمي كنند. ستيزه و مشاجره يعني از كار افتادن سيستم ارتباطي. وقتي مهارتهاي ارتباطي شما درست عمل كند ميتوانيد با صحبت كردن براي حل مشكلات خود چاره اي بينديشيد و اين با مشاجره تفاوت دارد.
فصل 4: گفتگوي اصلاحي(صفحه
گفتگو براي حل مشكلات كوچك و تصميم گيري دربارة آنها چيزي است كه مؤلف آن را «گفتگوي اصلاحي» مي نامد. وي اين مشكلات كوچك را به لغزش قهرمانان پاتيناژ تشبيه مي كند. وقتي قهرمانان پاتيناژ (اسكي روي يخ) در يك حركت نمايشي دچار لغزش مي شوند، به ضعف خود در آن حركت خاص پي مي برند و بنابراين در تمرين هاي خود آنقدر حركت صحيح را تمرين مي كنند تا انجام آن به صورت خودكار درآيد. اختلافات زندگي زناشويي به لغزش هاي قهرمانان پاتيناژ شباهت دارد و بر زن و مرد واجب است كه با تمرين كافي بر ضعف خود غلبه كنند تا حل مشكلات روزمره برايشان به صورت خودكار درآيد.
(درخواست تحکم آمیز،سرزنش،انتقاد،تهدید،مجازات،اعمال زور،ایجاد احساس گناه)
اين راهكارها شگردهاي تحميلي است كه هريك از آنهاميتواند طرف مقابل را وادار به تسليم كند اما مقاومت و ناخشنودي نهفته در آن تاوان سنگيني در پي خواهد داشت. چون با اين كار خواسته ها و نگراني هاي طرف مقابل برطرف نميشود،بلكه فقط از سطح به عمق ميرود.
اين راهكارهاي تحميلي به چند دليل، نارسا و مردودند:
-با ايجاد فضاي نامساعد، رضايت و امنيت روابط شما را به تنش، تأسف، اضطراب، ستيزه جويي و بي اعتمادي تبديل مي كنند.
-مشكلي را حل نمي كنند. اگر به جاي تحكم، با احترام به نظرات طرف مقابل گوش بدهيد و آن را در كنار نظر و خواسته خود قرار دهيد، راه حل هاي بهتر و پايدارتري پيدا خواهيد كرد.
-استفاده از آنها به غلط چنين حسي را القا ميكند كه مشكل حل شده است؛ در حالي كه اگر خواسته هاي همسرتان را به حساب نياورده باشيد اين بخش از مشكل مي تواند همچنان ادامه داشته باشد.
-طرف مقابل را وادار مي كند تا رفتاري تلافي جويانه داشته باشد. دير يا زود، او هم با روشي منفي همانند روش خودتان به شما پاسخ خواهد داد.
-كلمات زهرآلود عشق را از بين مي برند. رفتارهاي توهين آميز و آمرانه چهره اي دوست داشتني از شما نمي سازند. ترس و رنجش برخاسته از آنها به تدريج محبت همسرتان را نسبت به شما از بين مي برد. كلمات تلخ و گزنده، عشق خود گوينده را نيز مسموم مي كند.
اگر راهكارهاي فوق مردودند، كدام روش جايگزين مي تواند در چنين شرايطي رابطة شما را نجات دهد؟
گفتگوي اصلاحي در پنج گام، روشي است كه مؤلف به خواننده معرفي مي كند و البته طي كردن هر پنج مرحله الزامي نيست؛ چه بسا گاهي در گام هاي اوليه به راه حلي مناسب خواهيد رسيد. در اين روش، هدف رسيدن به راه حلي است كه براي هر دو طرف مفيد باشد. اين شيوه در حل مشكلات روزمره در مواجهه با موضوعات حساس، هنگام بروز خشم و حتي هنگام رويارويي با مشكلات پيچيده نيز به كار مي آيد.
پنج گام متوالی در گفتگوی اصلاحی
۱-به احساسات خود گوش دهید و بدانید کدام یک مشکل ساز به نظر می آیند و کدام یک به خواسته و میل شما مربوط می شوند.(این گونه خودرا آرام ساختن، کار عاقلانه ای است؛اما سرکوب کردن احساسات معمولا آنهارا تشدید می کند.)
۲-مشکل موجود یا وضعیتی را که باعث آزار شماست،توصیف کنید.
۳-حداقل یک راه حل مفید را به صورت درخواست یا پیشنهاد مطرح کنید.(یک درخواست خوب عاملی برای گوش دادن دوجانبه می شود)
۴-به پاسخ طرف مقابل گوش دهید تا خواسته ها و نظرات اورا نیز درک کنید.
۵-راه حلی پیدا کنید که خواسته هردوی شمارا تأمین کند.
به تأخیر انداختن گفتگوی اصلاحی موجب خشم یا افسردگی می شود.
وقتی که شما دریافت کننده صحبتهای اصلاحی هستید؛از مقابله به مثل خودداری کنید(هرگاه متوجه شدید که با حمله ور شدن به مخاطب می خواهید از خود دفاع کنید،مکث کنید و به یاد آورید که گوش دادن به پیام،شمارا به سوی راه حل های پایدارتری رهنمون می شود.)
اگر همسر شما گاهی به جای برخورد مثبت رفتاری منفی در پیش میگیرد؛با مطرح کردن سوالات بیشتر،شکایت را به فرصتی برای پیدا کردن راه حل تبدیل کنید؛راه حلی که مانع ناراحتی های بعدی می شود.
هنگام خشم نیز از گفتگوی اصلاحی کمک بگیرید.
اگر زوجی دائماً مشغول گفتگوی اصلاحی باشند،دو حالت متصور است؛یا در حال سازگاری با شرایط جدیدند یا یک جایکار ایراد دارد.
به طور کلی، هرچه دو طرف امورشان را بیشتر به روش خود انجام دهند و جای نظارت و سرپرستی دیگری،برای یکدیگر ارزش قائل شوند،بیشتر در زندگی احساس رضایت می کنند.
فصل 5(صفحه ۱۶۹-۲۰۴): خشم يعني تابلوي ايست
وقتي مشكلي به وجود مي آيد تا زماني كه حل نشود؛ دلخوري، رنجش و احتمالاً خشم پيامدهايي هستند كه ممكن است به سراغ هريك از ما بيايند. در اين ميان آثار مخرب خشم مي تواند قويتر از عوامل ديگر باشد.اما چرا خشمگين مي شويم؟ چرا گاه با تلنگري جريان آرام وجودمان به تلاطم درمي آيد و آن را به كوهي از آتشفشان تبديل ميكند؟ آيا از آن تيزبيني برخورداريد كه بتوانيد ريشه هاي خشم خود را در كودكي خود بيابيد؟ آيا هرگز فكر كرده ايد كه سبك تربيتي شما در خانوادة پدري يا حتي فيزيك شما چگونه مي تواند عاملي براي بروز خشم هاي بي دليل شما باشد؟ اي بسا همسر شما مسئول ايجاد خشم بي اماني نيست كه شعلة آن خود و اطرافيانتان را مي سوزاند، اما واكنش فردي كه بي جهت در معرض رگبار كلمات آتشين شما قرار ميگيرد، چه خواهد بود؟حتماً انتظار نداريد به شما لبخند بزند و قطعاً اگر لبخندي نيز نمايان شود زهر و تلخي آن بر هيچ يك از شما پوشيده نيست. به حقيقت، خشم تاوان سنگيني دربر دارد.
نكته اي كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه در موارد ضرر و زيان همواره برخي از آسيب ها قابل جبرانند اما برخي ديگر به سختي جبران مي شوند و برخي هم هرگز جبران نخواهند شد. يك پيمانه پودر ماشين،لكه آب انار را از لباس شما پاك مي كند، اما وقتي حرارت بيش از حد اتو لباس را بسوزاند، حتي ماهرترين رفوگرها هم نمي توانند آن را به شكل اوليه اش بازگردانند و خريد لباسي نو تنها راه حل جبران اين مورد است. اما زندگي مشترك چيزي نيست كه بتوان به راحتي جايگزيني براي آن پيدا كرد.
یكي از پيامدهاي خشم، شرمندگي و عذاب وجدان است،اما شرمندگي و عذاب وجدان مقطعي است و سرانجام ما را رها مي سازد، هرچند مزمن شدن آن مي تواند عوارض جانبي ديگري در پي داشته باشد. يكي ديگر از آثار زيانبار خشم اين است كه به مرور زمان علاقه و محبت را از بين مي برد و ممكن است زماني به خود آييم كه ديگر جايي براي جبران گذشته باقي نمانده باشد.
«می گویند وقتی کلامی بر زبان جاری می شود، می میرد اما من می گویم درست از همان لحظه است که جان میگیرد»
مطالعات تجربی همواره ثابت کرده است که درمان عامه پسند خشم،یعنی تخلیه هیجانی نه تنها که مفید نیست بلکه مضر نیز هست؛برخورد با مشکلی که خشم از آن خبر می دهد،مفید است اما نه با عصبانیتی که خود به خشم بیشتری دامن می زند.
وقتی عصبانیت اوج می گیرد،هدف اولیه خودرا گم می کنید و در عوض تصمیم میگیرید که طرف مقابل را برنجانید،اثر زهرآلود مشاجره ممکن است تا چند هفته اوقات شمارا به تلخی و کدورت خاطر تبدیل کند.
تنش موجود همه را عصبی می کند؛اکثر کودکان مبتلا به مشکلات عاطفی و رفتاری،والدینی دارند که پیوسته با یکدیگر در ستیز و درگیری به سر می برند.
هرچه بیشتر عصبانی شوید،کمتر می توانید جنبه های قابل ستایش طرف مقابلتان را به یاد آورید و حتی زمانی که آتش خشم شما فروکش کند،تصویر ناخوشایندی که هنگام عصبانیت از طرف مقابلتان ساخته اید،همچنان تاثیر منفی خود را اعمال می کندو از محبت و علاقه شما می کاهد.البته گاهی ممکن است عصبانیت شما بجا باشد که در این شرایط،خشم شمارا تهییج می کند که با تدبیر و چاره اندیشی از وقوع دوباره آن عمل جلوگیری کنید.اما در اکثر موارد بررسی مجدد،برداشت دقیق تر و ملایم تری به شما می دهد.
خشم موجب فرافکنی می شود؛فرافکنی یعنی اینکه صفات خود و آنچه را در خودتان وجود دارد،در دیگری ببینید و به او نسبت دهید.در واقع با فرافکنی،نقایص و کمبود های خودرا به نمایش می گذاریدو اگر ماهیت رفتار خود را درک کنید،شرمنده می شوید.درکل فرافکنی مانع شناخت خود و همسرتان می شود،بینش و آگاهی بیشتر است که شمارا به مقصد می رساند.
گاه مشاجره لفظی به زد و خورد می انجامد؛رفتار های خشونت آمیز با گذشت زمان بدتر می شوند.دیگری را مسئول خشم خود دانستن، از وجود مشکلی جدی در شما خبر می دهد.فقط شما مسئول رفتار و خشم خود هستید و اگر پذیرش این مسئولیت برایتان مشکل باشد، حتما نیاز به مشاوره دارید.هیچ چیز ارزش آن را ندارد که مارا به اعمال خشونت آمیز وادار کند.
درست مانند زمانی که تابلوی ایست را در جاده میبینید،بایستید،نگاه کنید و گوش دهید
به تابلوی ایست خشم خود توجه کنید و با کمی تأمل، این سه مرحله را مدنظر قرار دهید:
-احساس خودرا با نامگذازی مشخص کنید
-خواسته ها و نگرانی های خودرا مطرح کنید
-سوال کنید تا نیمه دیگر ماجرا مشخص شود
-سپس به دنبال راه حل بگردید
توماس جفرسون برای پیشگیری از ستیز و مشاجره می گوید:هنگام عصبانیت،قبل از صحبت کردن،تا ده بشمارید؛هنگام عصبانیت شدید تا صد بشمارید.
عده ای دیگر نیز می گویند نفس عمیق بکشید.هرچند هردو راهکار مفیدی است اما زمانی که می خواید مسئله را خاتمه دهید،تا ده شمردن به نظر وقت گیر می آید اما یک نفس عمیق معمولاً وقفه ای کوتاه ایجاد می کند.
بنابراین برای آنکه توان عقلی شما خود را به احساساتتان برساند،دو مرتبه نفس عمیق بکشید و فقط به تنفس خود فکر کنید و عجله نکنید.
اگر اغلب دچار خشم و عصبانیت می شوید شما دچار خشم بیجاهستید.مشکل این است که شما عادت کرده اید برای رسیدن به هر خواسته ای با عصبانیت صحبت کنید و این الگوی رفتاری،خوشبختانه صفتی ذاتی نیست و قابل تغییر است.
یاد بگیرید به جای تفسیر و تعبیر نامطمئن،سوال کنید و بی جهت خودرا با تعابیر منفی آزار ندهید.
برای خشم خود سقفی تعیین کنید؛منظور،حدی است که به خود اجازه می دهید خشمگین شوید و آن را ابراز کنید.
تمام زوجها گاه کاری می کنند که همسرشان دوست ندارد.چنین شرایطی باید توجه شمارا به گفتگوی اصلاحی جلب کند نه انفجار خشم!
فصل۶(۲۰۵تا۲۱۸):روبه رو شدن با خشم بدون ستیز
روانشناسان دريافته اند كه در ازدواج هاي ناموفق، خشم يكي از زوج ها موجب خشم ديگري مي شود و برعكس، در ازدواج هاي موفق وقتي يكي از زوج ها عصباني مي شود ديگري آرامش خود را حفظ مي كند.
رفتار همسرتان هر چه باشد؛ تصميم شما درباره نحوة پاسخگويي، بر نتيجه كار تأثير مي گذارد. البته منظور اين نيست كه با سكوت خود قرباني رفتار همسرتان شويد. سكوت ابتدايي ترين حركت براي احتراز از شعله ورتر شدن آتش خشم است. مسئوليت شما به عنوان دريافت كننده خشم اين است كه در درجه اول شنونده خوبي باشيد و در عين حال خونسردي خود را حفظ كنيد؛ چون تابلوي خشم به ما مي گويد: «مشكلي وجود دارد، بايست، و آن را پيدا كن!»
تحقیقات مربوط به خشونتهای فیزیکی و زد و خورد بین زوجها نشان می دهد که وقتی چنین اتفاقی بیفتد،هیچ یک از رفتارهای فرد قربانی تاثیری در تغییر اوضاع ندارد،مگر آنکه محیط را ترک کند.
اگر حس کردید که به جای گوش دادن به قصد آگاه شدن،شما نیز عصبانی شده اید یا از خود دفاع می کنید،بهترین کار این است که محیط را ترک کنید.
راهکار سه مرحله ای برای روبه رو شدن با خشم:
-موافقت کنید(هدف اصلی درک خواسته های همسرتان می باشد)
-معذرت خواهی کنید
-اضافه کنید(می توانید نظر و عقیده خود را اضافه کنید)
توجه:درصورتی که حتی راهکار سه مرحله ای کمکی به بهبود شرایط نکند،سریع عقب نشینی کنید؛اجازه دهید گذشت زمان تاثیر خودرا بگذارد؛بعد از آن دوباره این راهکار را امتحان کنید.
خشم،کلمات و عبارات زهرآلود را وارد بحث می کند؛با شنیدن گفته های منفی در ذهن خود آنهارا در جهت مثبت یا حداقل خنثی تعبیر کنید.
عبارات زهرآلود برخاسته از احساس خشم،به غلط چنین تعبیر می شوند که اگر خشم در یکی ازشما باشد،دیگری حتما باید مورد سرزنش قرارگیرد.سرزنش و انتقاد هم شمارا دقیقاً به مسیر اشتباه می کشاند.به جای ملامت و انتقاد ببینید که خشم کجاست.درک خشم به این صورت،اساس ارتباط صمیمانه را فراهم می کند.
فصل7(۲۱۸-۲۳۸): پاكسازي پس از آلودگي
وقتي كنترل اوضاع از دست خارج ميشود و وضعيت ناراحت كننده اي پيش مي آيد، پافشاري براي اصلاح آن معمولاً وضعيت را بدتر ميكند. آيا براي جبران اين شرايط به روش هاي زير متوسل مي شويد؟
ـ سرزنش كردن: پيدا كردن مقصر
ـ تلافي: پيدا كردن راه هاي مقابله به مثل
ـ مجازات:پيداكردن راه هايی براي تنبيه همسرتان به خاطر آنكه شما را آزرده است
ـ تحقير: بيان ناراحتي خود طوري كه در همسرتان احساس گناه يا شرمساري ايجاد كنيد.
شايد توسل به اين شيوه هاي منفي اين حس را در شما ايجاد كند كه عدالت برقرار شده است، اما اين روش ها كمكي به بهبود اوضاع نمي كند؛ چون در موقعيت بعدي اين همسر شماست كه مقابله به مثل خواهد كرد.
«پولين» و «رونالد» خيلي به يكديگر علاقه داشتند،اما مهارت اندك آنها براي اصلاح مشكلات، لغزشي تأسف بار را به فاجعه اي بزرگ تبديل كرد كه زندگي آنها را به مخاطره انداخت.
رونالد به پولين قول مي دهد كه هيچگاه مشروبات الكلي مصرف نكند و تا يك سال به قول خود عمل مي كند اما يك شب به عادت سابق برمي گردد. پولين متوجه مي شود و آتش خشمش زبانه مي كشد. رونالد كه خود از لغزشش شرمنده و ناراحت است در مقابل رفتارهمسرش كاملاً احساس سرافكندگي ميكند.
بعد از اين ماجرا، پولين تا سه ماه با ترشرويي با رونالد حرف مي زند و مرتب از او ايراد مي گيرد تا مبادا دوباره به عادت خودبرگردد.امـارفتـار او عمـلا روحيـه رونالد را تضعيف ميكند تا جايي كه بعد از چند ماه عادت سابق را كاملاً از سر ميگيرد و چيزي نمي گذرد كه موقعيت شغلي اش به مخاطره مي افتد.
ترديدي نيست كه رونالد اولين قدم اشتباه را برمي دارد و بعد از گذشت يك سال دوباره اشتباه خود را تكرار مي كند. اما خشم بي وقفه پولين احساس گناه و انتقاد او را از خود بيشتر مي كند. وقتي افراد ناراحت باشند نمي توانند اراده خود را براي ايجاد تغيير حفظ كنند. برعكس، اگر رونالد و پولين مي توانستند درباره لغزش رونالد گفت وگوي سازنده اي داشته باشند، احتمالاً او مي توانست دوباره به زندگي عاري از الكل خود برگردد. سه راهكار التيام بخش اين فصل عبارت اند از: شنيدن، معذرت خواهي و كنار هم چيدن قطعات پازل.
راهکار التیام بخش ۱:شنیدن
گوش دادن نیروهای منفی ناشی از رنجش و ناراحتی را به عوامل موثری تبدیل می سازد که عشق و استحکام زندگی را بیشتر می کند.
۱-ابتدا مکث کنید و موضوع را تغییر دهید
۲-بعد برگردید و دوباره بشنوید
راهکار التیام بخش۲:معذرت خواهی
وقتي حدود را ناديده مي گيريد و كلمات زهرآلود شما جو را مسموم مي كنند چگونه با عذرخواهي خود به جبران مافات مي پردازيد؟ در اينجا سوزان هيتلر به ما يادآور ميشود كه عذرخواهي فقط در گفتن «متأسفم» يا «معذرت ميخواهم» خلاصه نمي شود.
آيا ميدانيد چگونه:
ـ تأسف خود را ابراز كنيد
ـ مسئوليت رفتارخود را بپذيريد
ـ غيرعمدي بودن رفتارتان را توضيح دهيد
-ماجرا را توصیف کنید
-خسارات را جبران کنید
جالب اینکه حتی اگر یکی از زوج ها بتواند معذرت خواهی کامل را به جا آورد،کدورت از بین می رود.
اما بهتر از همه آن است که این عذرخواهی هم دو طرفه باشد و هم به طور کامل انجام شود(عذرخواهی سه بعدی)
اما منظور از تكميل قطعات پازل در اين بحث چيست؟ گاهي وقتي مشاجره و جر و بحث اوج مي گيرد، هيچ يك از شما متوجه نمي شويد چگونه كار به اينجا كشيد و باز هم، ساده ترين راه اين است كه تقصير را به گردن يكديگر بيندازيد.
اندك آرامش كاذبي كه اين كار به شما مي دهد به بهاي منفي نگري نسبت به يكديگر تمام خواهد شد. روش ديگر براي برخورد با چنين شرايطي اين است كه آن را پازلي تصور كنيم كه بايد تكميل شود. تصوير نهايي، بينشي در شما ايجاد مي كند كه مانع پيشامدهاي مشابه در آينده مي شود.
یکی از علائم ضعف روحی افکاری است که به وسیله آنها دائماً خود را سرزنش یا تحقیر می کنید.این احساسات بعد از هر درگیری و کدورتی،تا مدتی با شما می ماند.
فصل 8(۲۳۹-۲۶۴): تصميم گيري مشترك
در گذشته هاي بسيار دور كه حوزه مسئوليت زن و مرد بسيار محدود بود و در پخت و پز و بچه داري براي زن و شكار و تأمين سرپناه براي مرد خلاصه مي شد؛ اغلب تصميم گيري ها به عهده يك تن بود و تصور نمي شد كه اختلاف چنداني وجود داشته باشد، اما با پيچيده تر شدن هر چه بيشتر جوامع انساني و پررنگتر شدن نقش زنان و مشاركت آنها در امور مختلف اجتماعي، تصميم گيري يك جانبه عامل بسياري از اختلافات به شمار مي رود. از اين رو است كه ضرورت تصميم گيري مشترك بيش از پيش احساس مي شود.
تنظيم دخل و خرج منزل، نظم و ترتيب و نظافت خانه، تعداد فرزندان و تربيت آنها، انتخاب محل سكونت، مدرسه فرزندان، تعيين وقت خواب، تماشاي تلويزيون و مسائلي از اين دست موضوعاتي هستند كه در آن رأي و نظر هر دو طرف بايد لحاظ شود و به تصميم گيري مشترك نياز دارند طوري كه هر دو طرف،
ـ تمايلات وخواسته هاي مهم خودرابيان كنند.
ـ بتوانند به يك اندازه حرف بزنند وبه يك اندازه احساس توانمندي كنند.
ـ ازتصميم گيري مشترك احساس رضايت كنند.
ـ از تصميمات اتخاذ شده سود ببرند و نياز هر دو تأمين شود.
اما اين كار آسان نيست؛ چون اينجا جايي براي خودخواهي، رقابت، برتري جويي يا حتي نوع دوستي افراطي نيست. آسان نبودن تصميم گيري مشترك به اين معنا نيست كه بايد از آن صرف نظر شود،بلکه ضرورت تلاش،فراگیری این مهارت را برجسته تر مي سازد؛ چون وقتي تصميم گيري مشترك نباشد و توسط يك تن انجام شود خشم، افسردگي، اضطراب، وسواس فكري- عملي و اعتياد از عواقب حتمي آن خواهد بود.
• خشم: اگر تصميم گيري توسط شخصي انجام شود كه در جر و بحثها قوي تر است و دست پيش را ميگيرد؛ خشم طرف مقابل به راحتي برانگيخته ميشود. تصميمات تحميلي معمولاً مشاجره هاي بعدي را يدك ميكشند.
• افسردگي: اگر يكي از طرفين تصميمي بگيرد كه خواسته هاي طرف مقابل در آن نگنجد، بعد از مدتي فرد تابع دچار افسردگي مي شود.
• اضطراب: بلاتكليف گذاشتن مسائل مهم، اضطراب ايجاد مي كند. اگر از ترس پيش آمدن جر و بحث يا درگيري هاي ناخواسته، مسئله مهمي را بلاتكليف بگذاريد و با آن روبه رو نشويد، تنش و نگراني بر خانواده شما سايه مي افكند. علاوه بر آن به تعويق انداختن حل مشكلات گاهي اوضاع را وخيم تر مي كند.
• وسواس فكري ـ عملي: گاهي يك يا هر دو طرف
براي فرار از مشكلات احتمالي، به رفتارهاي ديگر روي مي آورند، مانند: پرخوري، كم خوري، مشروبات الكلي، مواد مخدر يا افكار مربوط به ترس از بيماري. اما اين رفتارها نه تنها مشكلي را حل نمي كنند، بلكه مشكلی هم به مشكلات قبلي اضافه ميكنند.
از شبه توافق برحذر باشيد!
اما از شبه توافق ها جداً برحذر باشيد، كه چون آفتي موذي، به مرور در ساختار روابط شما رخنه مي كنند و آن را متزلزل ميسازند.
شبه توافق چيست؟ شبه توافق موقعيتي است كه در آن اثري از مشاجره و ستيزه به چشم نمي خورد، اما موافقت ظاهري از نفوذ و غلبه يكي بر ديگري سرچشمه مي گيرد. حال گاهي نفوذ و غلبه به علت فرماندهي يك طرف بر ديگري و گاهي نتيجه خواهش و تمناي يك طرف و تضعيف مقاومت ديگري است. در هر صورت تصميماتي كه در اين شرايط اخذ مي شود فقط خواسته يك طرف را تأمين ميكند.
در چنين رابطه اي زوج ها به ترتيب نقش برنده و بازنده را بازي مي كنند.برعكس زماني كه زوج ها هنر تصميم گيري مشترك را ياد بگيرند هر دو راضي مي شوند. نه كسي احساس سرخوردگي و رنجش مي كند و نه كسي به سود ديگري صحنه را ترك مي كند و هر دو همواره احساس مي كنند كه خواسته هايشان مهم تلقي مي شود.
پقتی به عنوان یک زوج باهم تصمیم گیری می کنید،متوجه خواهی شد که هریک از شما به جنبه ای از مسئله توجه می کند،دیگر به جای آنکه تصمیم گیری عرصه نمایش قدرت و مبارزه شود،فرصتی برای بروز خلاقیت هر دو زوج خواهد شد.
فصل9(265_290): حل اختلاف
خواه ناخواه در زندگي مشترك، گاهي يكي مي خواهد به چپ بپيچد و ديگري به سمت راست. گاهي هر دو تن در جهت مخالف از هم دور مي شوند و گاهي با سر به هم مي خورند. اين كشمكش ها حاكي از اختلاف و درگيري است. در واقع راهكارهای تصميم گيري مشترك كه در فصل قبل به آن پرداختيم، به حل اختلافات نيز كمك ميكنند.
تفاوت تصميم گيري مشترك و حل اختلاف در چگونگي حال و هواي آغازين بحث نهفته است:
آرام يا تند بودن آن، اينكه آيا خوب پيش ميرود يا در يكي از اين سه مرحله متوقف مي شود.
اگر از شما سؤال شود علت اختلافات زناشويي چيست؛در پاسخ چه خواهيد گفت؟ اختلاف عقيده يا سليقه؟ شايد، اما اختلاف عقيده نمي تواند علت تمام اختلافات باشد. بيشتر مشاجره هاي خانوادگي؛ از ضعف مهارت گفتگوي صحيح، تندمزاجي، حساس بودن موضوع يا انجماد فكر و انديشه نشئت مي گيرد. ممكن است علت ابتدايي؛ يعني فاصله گرفتن از اصول ارتباطي صحيح، بيش از همه در ايجاد اختلاف مؤثر باشد؛ يعني زماني كه دچار سوءتفاهم مي شويم؛ زماني كه حالت دفاعي به خود مي گيريم و جبهه گيري مي كنيم؛ زماني كه با استفاده از واژه ها و عبارات سمي موجبات رنجش و كدورت طرف مقابل را فراهم مي كنيم؛ زماني كه احساس مي كنيم طرف مقابل توجهي به سخنان ما ندارد و بالأخره زماني كه عدم كنترل فضاي درون زندگي زناشويي موجب شدت گرفتن مشاجرات مي شود.
حساس بودن،خستگی یا فشار روحی موجب می شود که فرد سریع تر عصبانی یا ناراحت شود.خشم و افسردگی دو روی یک سکه اند، هر کدام ازآنها به حد خاصی برسند،از مشکلی خبر می دهد که با کمک های تخصصی رو به بهبود می گذارد.
گاه بحث و گفتگو درباره اختلاف ها غیر ممکن به نظر می رسد.با این حال باید بدانید که می توان مخالفت هارا با همکاری و تشریک مساعی تبدیل کرد.
هشت راهکار اساسی که به شما کمک می کند تا در صورت بروز اختلافات در حل آنها بکوشید
از جمله اینکه در تمام موارد،هریک از دو طرف باید ببینند که به سهم خود چه کاری از دستشان برمی آید، نه اینکه انرژی خود را در جهت تغییر رفتار همسرشان صرف کنند.
-مصالحه
مصالحه برای حل اختلافاتی که در آن مشکل کمّی وجود داشته باشد،مفید است
-معامله و زد و بند
هردو طرف خواسته های اصلی خودرا عملی می کنند و بقیه خواسته هارا نادیده می گیرند
-راه حل چندلایه
اگر خواسته های واقعی دو طرف باهم متضاد نباشند،بلکه مکمل هم باشند،در این صورت پیاده کردن راه حل چندلایه کاملا عملی است.
-راه حل ترتیبی
ابتدا خواسته یکی از دوطرف عملی می شود سپس خواسته دیگری.
-راه حل افزایشی
با افزایش وقت،مکان،پول،افراد و غیره معمولاً راه حل های جدید هم پیدا می شوند.
-راه حل گنجایشی
گاه یک راه حل می تواند بخشی از راه حل دیگر باشدو در آن گنجانده شود.
-تشریک مساعی
گاه پیدا کردن راه حلی که تمام خواسته های دوطرف را به هم پیوند دهد،تصویری کاملاً جدید را رو به روی شما قرار می دهد.چنین راه حل مثبتی،پاداش نهایی همفکری مساعدت آمیز شماست.
-مجموعه راه حل ها
فهرستی از خواسته های خود و همسرتان را داشته باشید و به جای یک راه حل ساده به چند راه حل فکر کنید.
درآخر خلاصه کنید؛راه حلی که هردو با آن موافقت کرده اید با صدای بلند خلاصه کنید و آخرین سوال مهم را مطرح کنید.
راه حل دیگر این است که به محض شروع درگیری مکث کنید و تصمیم بگیرید که به جای جنگیدن، اصول و راهکار های حل اختلاف این فصل را به کار ببرید.
فصل10(291_320): تخلف از مقررات و خطاي عمد
اين فصل گفتگو و رابطه زوج ها را به بازي ورزشي تشبيه مي كند و به اين وسيله، خطاي عمد و تخلف از مقررات را توصيف مي كند.
در گفتگو؛ كلمات، نقش توپ و اصول گفتگو؛ نقش حدود زمين را بازي مي كنند. اما خطاي عمد چيست؟ به طور كلي هر رفتار يا كلامي كه به ديگري آسيب برساند؛ احساسات را جريحه دار كند؛ اعتماد به نفس و عزت نفس را از بين ببرد؛ و مهم تر از همه اينكه اساس پيمان زناشويي را متزلزل سازد؛ خطاي عمد تلقي مي شود. خطا همان اهانت هاي خشم آلود، بددهاني، بدرفتاري، بي صداقتي، بي مسئوليتي در امور مالي، روابط نامشروع يا نزديكي عاطفي با غيرهمسر و هر چيز ديگري است كه پيوند ازدواج را سست ميكند. خوشبختانه حتي در چنين مواردي نيز مي توان با رعايت اصولي چند، دوباره توپ را به زمين برگرداند و بازي را از سر گرفت. آيا خطاي عمد اغلب از سوي شما اِعمال مي شود يا همسرتان؟ آيا در صورت صدور خطاي عمد مي دانيد چگونه توپ را به زمين برگردانيد؟ وقتي خطاي عمد روي شما انجام مي شود چگونه خود را از آسيب آن در امان نگه مي داريد؟ راستي اگر همسرتان نخواهد به بازي ادامه دهد، چه بايد كرد؟ در اغلب اختلافات مشكل موجود زير سؤال ميرود، نه اصل ازدواج. اما مواردي نيز وجود دارد كه اصل ازدواج را زير سؤال مي برند. آيا شما قرباني چنين اختلافي هستيد؟ در اين صورت شايد بهتر باشد با توصل به كمك هاي تخصصي در اصل ازدواج خود تجديدنظر كنيد.
اين فصل شما را با مواردي آشنا ميكند كه اصل پيوند زناشويي را تهديد ميكنند.
به یاد داشته باشید اگر قرار است به افکار و احساسات طرف مقابل اشاره کنید،این کاررا با طرح سوال انجام دهید نه حریم شکنی و ورود به محدوده او.در ادامه،ابتدا آرام بگیرید و بعد ادامه دهید؛اگر خودرا از محیط جاروجنجال بیرون بکشید تا تنش ها فروکش کند،احتمال آن بیشتر است که گفتگوی شما دوستانه پیش رود.
خواسته های خودرا توضیح دهید،در این حالت همسرتان به درک وسیع تر از آن می رسد که فقط به خواسته های خود فکر کند.اگر از چهارچوب مقررات خارج شده اید،احتمالاً بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که هریک از شما به این نکته توجه کنید که برای اصلاح شرایط شخصا چه کاری می توانید انجام دهید.از طرف دیگر،اگر بعد از خاتمه ماجرا و فروکش کردن خشم یا ناراحتی بتوانید به عقب برگردید و ماجرا را تجزیه تحلیل کنید،بیش از آنچه فکرش را کنید برایتان مفید خواهد بود.
شما نمی توانید کنترل همسرتان را به دست بگیرید.گاه هرچه برای ایجاد تغییر بیشتر تلاش می کنید،طرف مقابل بیشتر مقاومت می کند.اما معمولاً تحکم و پافشاری برای مجبور ساختن طرف مقابل به ایجاد تغییر نتیجه ای دربر ندارد و بر خلاف اصول و مقررات ارتباطی است.
ممکن است همسرتان تغییرات را در شما مشاهده کند و به ارزش آن پی ببرد و تحت تاثیر قرار بگیرد یا ممکن است همسرتان اصلاً این موضوع را قبول هم نکند،شما مسئول تغیر دادن او نخواهید بود.
تغییر رفتار خود بسیارآسان تر از تغییر دادن دیگری است و معمولاً تغییرات کلی در اطراف شما ایجاد می کند.
معمولاً جنبه معکوس یک عادت منفی،صفتی مثبت است؛یکی از روش هایی که باعث می شود رفتارهای ناراحت کننده همسرتان را با دید مثبت تری نگاه کنید این است که آن روی سکه را هم ببینید.
اگر در زندگی زناشویی خطای فاحشی مرتکب شوید،انکار اشتباه و اجتناب از پاک سازی،شرایط را بدتر می کند.این نوع مقاومت معمولاً چهار شکل مختلف به خود می گیرد:
-انکار
-کم اهمیت جلوه دادن خطا
-مقصر دانستن و سرزنش کردن طرف مقابل
-مقصر دانستن دیگران
در زندگی زناشویی جریمه یا عواقب منفی به طوره طبیعی رخ می دهند یعنی اگر همسرتان بر خلاف مقررات عمل کند نسبت به او احساس خشم می کنید ممکن است اعتماد خود را نسبت به او از دست بدهید از رفتار او منزجر شوید ارزش کمتری برای او قائل شوید و در نهایت تصمیم بگیرید که از او جدا شوید.شما باید این عواقب منفی طبیعی را به او گوشزد کنید تا نسبت به تاثیر اشتباهاتش آگاه شود.
تنبیه کردن همسرتان با سرزنش و سخن رانی های طولانی یا بی توجهی معمولا بیش از آنکه عامل رشد باشد رنجش و نارضایتی ایجاد می کند .
هر یک از دو طرف مسئول بهبود بخشیدن به وضعیت خود در شرایط ناراحت کننده است.
بهبودی از خطای عمد به طور خودکار انجام نمی شود،در بعضی موارد بهبود هرگز انجام نمی شود حتی اگر فرد خاطی معذرت خواهی کامل را به جا آورد.
با سه مهارت زیر از خود مراقبت کنید:
تسکین خود
درون بینی و بینش
بررسی واقعیت
اگر یکی از دوطرف رفتاری پیش بگیرد که نقص پیمان زناشویی باشد و به دیگری آسیب جدی وارد کند،اصل ازدواج باید مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
وجود خطاهای زیر در زندگی زناشویی به شما می گوید که در جست و جوی کمک های تخصصی باشید و در اصل ازدواج خود تجدید نظر کنید:
دروغگویی مکرر و پیوسته؛
خیانت؛
بد دهانی؛
تهدید یا کتک کاری؛
تهدید به تنبیه از جانب یکی از زوجها، در صورتی که دیگری
بدرفتاری او را با اعضای خانواده یا دوستان در میان بگذارد؛
اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی؛
قمار؛
بی مسئولیتی مفرط (بدرفتاری، غفلت از فرزندان، بی مسئولیتی در
امور مالی و غیره)؛
اختلالات روانی (شنیدن صداها یا افکار پارانوئیدی)؛
حسادت یا کنترل بیش از حد (تعقیب کردن دیگری، محدود کردن
رابطه طرف مقابل با دیگران، تهمت خیانت زدن).
بعد از خطاهای عمد در زندگی زناشویی، بهتر است تاریخی تعیین شود که در آن هر دو شما در ازدواج خود تجدید نظر کنید و درباره خاتمه یا تجدید تعهدات زناشویی تصمیم بگیرید.
اگر اجازه دهید که نادیده گرفتن اصول ارتباطی و خطاهای عمد زندگی شما را آشفته سازد، به تدریج بنیان ازدواجتان سست و متزلزل می شود.
بخش سوم: روابط خوب را به عالي تبديل كنيد
بخش پاياني در سه فصل، به ارائه راهكارهايي مي پردازد كه جنبه هاي كيفي زندگي مشترك را به بالاترين حد آن مي رساند. حمايت، صميميت، عشق و شادي راهكارهايي هستند كه هر يك در فصلي جداگانه مورد بررسي قرار مي گيرند. در فراز و نشيب زندگي دست در دست يكديگر حركت كردن، گفتگوي صادقانه داشتن، به يكديگر مهر ورزيدن، علائق مشترك را با هم دنبال كردن، با هم خنديدن و شاد بودن از جمله اموري هستند كه زندگي زوجها را به هم پيوند مي زند و به آن ثبات مي بخشد. اگر علاوه بر كار و فعاليت دوستانه با يكديگر، از زندگي مشترك خود دلشاد باشيد و لذت ببريد، مي توان گفت كه پيوندي منحصر به فرد ايجاد كرده ايد.
پيوند عاطفي در هر عصر و دورهاي جذاب و مطلوب بوده است اما در عصر حاضر جوابگوي عطشي خاص است؛ چون خانواده هاي هسته اي كم جمعيت امروزي، ديگر همانند گذشته از حمايت اجتماعي فاميل و دوست و آشنا برخوردار نيستند. هر چند وسايل ارتباطي مانند تلفن و ايميل رابطهاي ضعيف را زنده نگه داشته اند، اما ارتباط حضوري به كمترين ميزان رسيده است. علاوه بر آن؛ مشغله زندگي، بُعد مسافت و اختلاف سليقه ها دوستان را هم از يكديگر دور كرده است. با توجه به كمرنگ شدن حمايت هاي اجتماعي، زوج هاي امروزي بايد به يكديگر روي آورند و بدانند كه ارتباط غني و سازنده آنها در اين دوره حكم گنجي پربها را دارد.
فصل11(321_339): حمايت از يكديگر
در جاده پرفراز و نشيب زندگي گاهي با نگاه به آينده سيل نگراني به سراغمان مي آيد و گاهي با نگاه به گذشته حسرت و پشيماني دامن گيرمان مي شود. گاهي در سختي هاي زندگي از پا مي افتيم و گاهي ناراحت و عصبي مي شويم. از مزاياي زندگي مشترك داشتن يك همسفر است كه ميتواند در نگراني ها و ناكامي ها شريك ما باشد؛ دوستي كه مي تواند به ما روحيه دهد، در لغزش ها دستمان را بگيرد، بر زخم هايمان مرهم بگذارد و كمك كند تا راه خود را پيدا كنيم.
شايد شما از آن دسته افرادي باشيد كه ذاتاً حامي خوبي هستند اما اگر نمي دانيد در تنش ها چگونه از همسر خود حمايت كنيد راهكارهاي اين فصل به كمك شما خواهد آمد.
در اين مبحث نويسنده از شما ميخواهد كه براي حمايت از همسرتان نقش مربي بيسبال را بازي كنيد. در اين بازي بازيكن براي كسب امتياز بايد خود را به سه بيس يا سه گوشه برساند و بعد از آن به طرف گوشه چوبزن حركت كند و به آنجا برسد. در جريان پرتلاطم مشكلات ما نيز بايد به ترتيب خود را به اين سه گوشه برسانيم تا عاقبت بتوانيم در گوشه چوبزن احساس آرامش كنيم. وقتي بازي سخت مي شود، مربي به بازيكن كمك مي كند تا خود را به خانه آخر برساند. شما نيز در سختي ها نقش مربي را براي همسرتان داشته باشيد. و اما نقش مربي بيسبال اين نيست كه مشكل بازيكن را حل كند او فقط كمك ميكند تا بازيكن خود اين سه مرحله را طي كند.وقتی فردی با توجه و همدلی به صحبتهای دیگری گوش می دهد، به طرز چشمگیری به بهبود حال او کمک می کند.
اگر بتوانید همسر خود را ترغیب کنید که احساسات آزار دهنده اش را
به کمک کلمات بیان کند، حمایت عاطفی بسیار ارزشمندی از او کرده اید.
فروید روند التیام روحی را به کمک دو اصطلاح نهاد و خـود توضیح می دهد. اگر ضمیر خودآگاه را به صورت یک لایه فرض کنیم، ضمیر نیمه هشیار دقیقاً بلافاصله در سطحی زیر ضمیر خودآگاه یا هشیار قـرار میگیرد. نهاد به ترسها، نگرانیها و تمایلاتی اشاره می کند که در سطح ضمیر نیمه هشیار به سر می برند. خود یا من به تفکرات آگاهانه ای اطلاق می شود که در ضمیر خودآگاه انجام می شود. به عبارت ساده، او چنین می گوید: «گاه احساسات و شرایط آزاردهنده در ضمیر نیمه هشیار ما به سر می برند. اگر نتوانیم به وضوح تشخیص دهیم که مثلاً فلان احساس به چه موضوعی مربوط است، آنگاه این احساس آزار دهنده می شود.»
روش گفتار درمانی فروید براین اصل استوار است که وقتی ما صحبت
میکنیم، احساسات و شرایط آزار دهنده ای را که علت بیرونی دارند، از
سطح نیمه هشیار به سطح هشیاریا خودآگاه ذهن می آوریم و با خودآگاهی به آن فکر میکنیم. اگر با صدای بلند درباره احساسات خود صحبت کنیم،آنگاه احساساتمان ما را به سوی درک مشکل سوق می دهند.
بیس اول: ابراز احساسات
هر یک از علائم بروز عواطف مـانند حلقه زدن اشک در چشـم، چین افتادن پیشانی یا لرزیدن صدا باید مورد توجه قرار گیرند. تنها راهی که به واسطه آن می توانید بازیکن را به طرف بیس اول هدایت کنید یا به عبارتی کاری کنید که احساسات و افکار خود را ابراز کند، این است که او را به تمرکز براحساسات خود تشویق کنید. توجه و علاقه شما برای شنیدن،بیان احساسات و افکار را برای همسرتان آسانتر می سازد و در نتیجه،ناراحتی او رو به بهبود می گذارد.
در تحقیقی که درباره حمایت عاطفی انجام شده بود، از والدین وزوج های داغ دیده سؤال شده بود که چه رفتارها و واکنش هایی از سوی دیگران برای تسلی خاطر آنها مؤثر و مفید بوده است و چه رفتارهایی
بی فایده و غیر مؤثر.
واکنش هایی که نشان دهنده درک احترام آمیز شما از احساسات همسرتان باشد، بیس اول را کامل می کند.
به یاد داشته باشید که هر ارتباطی مستلزم یک گوینده و یک شنونده است. برای آنکه طرف مقابل شما به راحتی بتواند احساسات خود را ابراز کند، باید توجه و علاقه شما را احساس کند. برای توجه به احساسات همسرتان نه تنها باید به صحبتهای او درباره افکار و عواطفش گوش کنید بلکه باید درباره آنچه شنیده اید، فکر کنید و پاسخی دهید که نشان دهد شما او را درک کرده اید.
بیس دوم: جستوجوی اطلاعات
بیس دوم جایی است که اطلاعات را جمع آوری می کنید. به عنوان مربی،
هر چقدر که لازم باشد، سؤال و سعی میکنید که در حد امکان بیشتر درباره موقعیت مشکل بازیکن بدانید. پس درباره خواسته های واقعی و پنهان همسرتان کنجکاوی کنید تا حقایق مربوط به مشکل را دریابید: آیا اشخاص دیگری در این ماجرا دخیل هستند؟ خـواسته آنها چیست؟
پرسش های شما به همسرتان کمک می کند تا اطلاعات لازم بـرای
تصمیم گیری و پیدا کردن راه حل را کنار یکدیگر بگذارد.
اشتباهات رایج در بیس دوم عبارت اند از:
• تمرکز بر فرد و خطاهای کلامی یا رفتاری او به جای توجه به مشکل؛
•تعیین مقصر به جای تجزیه و تحلیل مشکل.
•گرد آوری اطلاعات بدون سرزنش و پیدا کردن مقصر، شما را به سوی
راه حلهای جدید و مفید سوق می دهد.
بیس سوم:راه حلهای ممکن
به جای آنکه سریع تدابیر پیشنهادی خود را مطرح کنید، با یکدیگر به سوی درک دقیق تر مسئله حرکت کنید. بعد از آن، راه حلها خود را نشان خواهند داد. اصولاً بهتر است که به جای حل مشكـل هـمسرتان، به او کمک کنید تا خود مشکلش را حل کند. البته زمانی که دیگر همسرتان به کلی ناامید شود و از خود ایده ای نداشته باشد، پیشنهادهای شما بجا خواهد بود.
اما در اکثر موارد، ابتدا همسرتان را تشویق کنید تا خود به راه حلهای ممکن
فکر کند. بعد از آن، اگر قبل از مطرح کردن پیشنهاد خود از او بپرسید؛
می خوای منم نظرمو بگم؟ آن وقت با مقاومت کمتری روبه رو خواهید شد.
عمده ترین تفاوت بین تصمیم گیری مشترک و گفتار درمانی در این است که چه کسی راه حل را انتخاب و پیشنهاد میکند. در تصمیم گیری مشترک،هر دو زوج درگیر مسئله هستند. بنابراین، هر دو باید نظر خود را مطرح کنند. برعکس، در گفتار درمانی بهتر است خود بازیکن به راه حل فکر کند
و تصمیم بگیرد نه مربی.
حتی اگر قرار باشد شما نیز راه حل خود را مطرح کنید، باید طوری این
کار را انجام دهید که طرف مقابل بداند این فقط یک پیشنهاد است که
می تواند رد یا قبول شود و شما نیز بدانید که نپذیرفتن پیشنهاد به معنای
رد کردن خود شما نیست. همچنین به یاد داشته باشید که تبلیغ، پافشاری
یا قبولاندن ایده خود مداخله در کار اوست. اگر معتقدید که ایـده شـما
کامل و بی نقص است، به جای پافشاری و تبلیغ آن، از همسرتان بخواهید
معایب آن را برایتان بازگو کند. به این ترتیب، هر دو درک بهتری ازخواسته های واقعی همسرتان پیدا میکنید که شما را به راه حلهای مؤثر و مفید نزدیک تر میکند.
فصل12(339_354): صميميت
صميميت از كلمه يوناني intima به معناي دروني ترين لايه ديواره رگ ها گرفته شده است. وقتي دو فرد دروني ترين بخش هاي ذهن و روح خود را با هم در ميان مي گذارند، وارد دنياي اسرارآميز صميميت و نزديكي مي شوند. اما تمام زوج ها با يكديگر صميمي نيستند. صميميت يك جريان است كه با شناخت يكديگر در گذر زمان به وجود مي آيد. البته لازمه صميميت و نزديكي اعتماد و امنيت است. اگر مطمئن نباشيد كه همسرتان به افكار شما اهميت ميردهد، با دقت به خواسته هايتان گوش می دهد و با لطف و مهرباني با حساسيت هاي جسمي و روحي شما برخورد مي كند، چطور ميتوانيد به او نزديك شويد؟ بله، لازمه صميميت امنيت است اما امنيت نيز خود لوازمي دارد كه در اين فصل با آن آشنا ميشويد. احساس امنيت راه را براي در ميان گذاشتن لايه هاي عميق وجودمان هموار مي كند، اما در ميان گذاشتن لايه هاي عميق وجودمان مستلزم شناخت نگراني ها يا خواسته هاي عميق و دروني ماست، و آنجا كه واكنش عاطفي، با ماجرا و موقعيت موجود تناسب ندارد جا دارد كه مكث كنيم و با رهنمودهاي معرفي شده در كتاب سفري به درون داشته باشيم و نگرانيها يا خواسته هاي عميق خود را شناسايي كنيم. البته گاهي نگراني ها و خواسته هاي عميق هر دو زوج به يكديگر گره مي خورد و مشكل پيچيده تر ميشود. در اين موارد مي توانيد سفر دروني را به همراهي هم به انجام برسانيد. ناگفته پيداست كه فراتر رفتن از امور سطحي و قدم گذاشتن به اعماق وجود يكديگر ظرفيت بالايي را مي طلبد، ولي ارمغان آن صميميتي است كه استحكام هر چه بيشتر پيوند شما را تضمين مي كند.
خواسته ها یا نگرانیهای درونی، خواسته هایی هستند که ریشه در خانوادهٔ
پدری دارند و گاه و بیگاه در زندگی فعلی ما تکرار می شوند. انتقال و جابه جایی فرایندی است که به واسطه آن عواطف شدید دوره کودکی به کرات در زندگی بزرگسالی زنده می شوند. این فرایند خاصه در ارتباط با اعضای خانواده مانند همسر و فرزند بیشتر رخ می دهد. لسترلوبورسکی با تحقیق درباره پدیده انتقال متوجه شد که اکثر افراد به موضوعات خاصی حساس اند که احساسات شدیدی در آنها بر می انگیزد و این نقاط حساس است که معمولاً در زندگی آنها تنش ایجادمی کند.
اگر فردی در کودکی مورد بی اعتنایی با توجه بیش از حد اعـضای
خانواده قرار گرفته باشد، ممکن است در بزرگسالی نسبت به بی توجهی
دیگران بیش از حد حساس شود. فردی که مرتب در معرض انتقاد قرار
گرفته است، احتمالا نسبت به انتقاد دیگران واکنش شدید نشان می دهد.
اگر شخصی یکی از والدینش را به واسطه مرگ یا جدایی از دست داده
باشد، امنیت روابط برایش اهمیت پیدا میکند و جزء نگرانیهای درونی او
می شود. همچنین اشخاصی که والدین سختگیر دارند، احتمالاً نسبت
به هر رفتاری که بوی کنترل دهد، حساس می شوند و کنترل نشـدن خواسته درونی آنها می شود. اکثر اشخاص خـواسته هایی این چنین دارند؛ خواسته هایی که شرایط زندگی روزمره به سهولت آنها را تحریک می کند.
خوشبختانه، گذشته سرنوشت ما را تعیین نمی کند. شما می توانید با مهارت های خود ـ گفتگوی اصلاحی، پاکسازی، تصمیم گیری مشترک،حل اختلاف ـ الگوهای بهتری برای رفتارها و موقعیتهای آزار دهنده پیداکنید. اگر بتوانید خواسته های درون خود را بشناسید، برای رسیدن به آنها می توانید راه حل های جدید پیدا کنید. با شناخت عمیق یکدیگر وخواسته های درونی، گفت وگو و ارتباط پویاتری بین شما شکل می گیرد.
جان نورکراس روانشناس توضیح می دهد که اصطلاح عمیق تر در روانشناسی به افکار و احساساتی اطلاق می شود که یا برای ضمیر خود آگاه کمتر قابل دسترسی است یا در کودکی شکل گرفته اند بنابراین منظور از خواسته های عمیق تر یا تمایلات ضمیر نا خود آگاه یا تمایلاتی است که از تجربیات دوره کودکی ریشه می گیرد.
برای جست و جوی افکار و احساسات درونی، جایی برای مسموم سازی،حریم شکنی یا گوش دادن منفی نیست.
امور جنسي و صميميت
امور جنسي بخشي از زندگي زناشويي است كه صميميت در آن به بهبود و سلامت روابط كمك مي كند. در واقع امور جنسي نيز خود نوعي رابطه است كه از همان راهكارهاي ايجاد صميميت پيروي مي كند و براي يك زندگي ايده آل شناخت اين راهكارها نبايد مورد غفلت قرار گيرد. همه انسانها تا سه سالگي حرف زدن را ياد مي گيرند اما همه آنها به زيبايي يكديگر سخن نمي گويند و نفوذ كلام همه آنها به يك پايه نيست. ميل جنسي نيز در تمام انسان ها وجود دارد اما برخورد با آن مي تواند به گونه اي باشد كه به قوام زندگي كمك كند و كسب آگاهي در اين زمينه بخشي از وظايف زناشويي است.
وفاداری ویژگی اصلی اکثر ازدواج هاست.بسیاری از ازدواج ها به این دلیل خاتمه می یابد که یکی از زوج ها از روی ساده لوحی در شرایطی قرار می گیرد که از لحاظ جنسی به فرد دیگری علاقه مند می شود.
فصل 13(355_369):کانونی گرم و صمیمی بسازید
شادی یک انتخاب است؛شادی و لذت باهم بودن،مانند شادی زنده بودنتا حدی ذاتی است و تا حدی به نحوه زندگی و نگرش بستگی دارد که امری اکتسابی است.خوشبختانه صفت هایی که از بدو تولد با ما هستند و جزء سرشت و ذات ما تلقی می شوند نیز تغییر پذیرند.
شادی زندگی زناشویی روی هم رفته حاکی از آن است که زن و شوهر با سلامت عاطفی،زندگی مشترک نیرومند و پویایی را هدایت می کنند.
اما سلامت عاطفی چیست؟اندراس انجیال،سلامت عاطفی را متشکل از دو جزء می داند.به نظر وی برای آنکه فردی از سلامت عاطفی برخوردار باشد،از یک سو باید نسبت به کیستی خودش و نحوه زندگی کردنش به عنوان یک فرد مستقل احساس خوبی داشته باشد و از سوی دیگر،نسبت به دیگران احساس تعلق و اتصال کند.
بنابراین یک ازدواج سالم آن است که هردو طرف بتوانند در عین ارتباط و تعلق و لذت بردن از زندگی مشترک،استقلال خودرا حفظ کنند و به عنوان یک فرد،آزادانه درباره زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند.
قانون کلی حل اختلاف می گوید که گردآوری اطلاعات بیشتر،کلید پیداکردن راه حل است.با توجه به مشکلات تربیت کودک می توان گفت که مفیدترین راهکار همین است و بی تردید،بسیار بهتر از مشاجره درباره درست و نادرست بودن عقیده یکدیگر است.
تربیت فرزند نیز مانند حل اختلاف و امور زناشویی مستلزم مهارتی بالاست که عده اندکی برای آن آموزش می بینند.
عشق توجه به چیزی است که مقابلتان است؛گرامی و مغتنم شمردن وجود همسرتان،خاصه زمانی شکل واقعی به خود می گیرد که به موفقیتها و کارهایی که برای اواهمیت دارد یا تلاش هایی که به خاطر شما انجام می دهد، توجه کنید.
اما چگونه قدردانی خودرا ابراز کنیم؟
در درجه اول،احساس قدردانی باید در شما به وجود آمده باشد و به خاطر آن در درون خود احساس شادی و لذت کنید.بعد از آن باید آن را اظهار کنید.اگرچه کلمات مفیدند و معمولاً با استقبال روبه رو می شوند، اما همیشه ضروری نیستند.
ممکن است عشق با روابط داغ عاشقانه و جاذبه های جنسی آغاز شود اما توجه داشته باشید که حرارت عشق با گذشت زمان دستخوش تغییر می شود.
دیدگاهتان را بنویسید