چطور راه حل مسئله را به روش تصویرگری پیدا کنیم؟+5گام حل مسئله
حل مسئله با روش تصویرگری: تفکر دیداری شما را به سمت ایدهپردازی سوق میدهد.
حل مسئله به معنای استفاده از منطق و همچنین خیالپردازی برای درک موقعیت و ارائه و بهکارگیری راهکاری هوشمندانه است. درواقع، بهترین حلکنندگان مسئله، به صورت فعال مشکلات باالقوهای را که ممکن است در آینده رخ دهد پیشبینی کرده، برای جلوگیری از آنها یا کاهش اثرات آنها اقدام میکنند.
توانایی حل مسئله تقریباً در هر نقش شغلی که بعد از فارغالتحصیلی وارد آن میشوید، مورد نیاز است. کشف کنید که چگونه مهارتهای مربوط به حل مسئله را در خود رشد داده و این توانمندی خود را به استخدامکنندگان دقیق و نکتهبین نشان دهید.
فهرست
Toggleتفکر خلاق و نوآور
وقتی که نوبت به حل مسئله شده و ایدهها سرازیر میشوند؛ بحث طولانی با این عنوان پیش میآید که آیا “خلاقیت” غریزی و ذاتی بوده و به عنوان استعدادی است که از درون افراد میجوشد؛ یا اینکه حل مسئله خلاقانه میتواند به عنوان یک توانایی ذهنی آموختهشده در نظر گرفته شود.
ما منتظر آمدن ایدهها نمیمانیم؛ بلکه ایدهها منتظر آمدن ما هستند
تصویرگران حرفهای وقت چندانی ندارند که منتظر جرقهی ظریف الهامی باشند که ایدهای را به نظر آنها بیاورد. تقریباً هر تصویرگری که میشناسم، به شیوهی متفاوتی حل مسئله کرده و کار خود را پیش میبرد. من شیوههای متعددی برای درست کردن آبمیوه، حمام کردن، دویدن در پارک، به مدت 40 ساعت سرپا ماندن، خوردن پیتزا بعد از نیمهشب، عبادت کردن و حتی درخواست نمرهی بیشتر از استاد دانشگاه در نظر دارم.
درصد کمی از ایدهها قابلیت اجرایی دارند
زمانی که از سیمور چواست [1]سؤال شد که چگونه همیشه ایدههای فوقالعادهای برای تصویرگری دارد، او پاسخ داد” اینطور نیست که من همیشه ایدههای خوبی داشته باشم؛ من تنها ایدههای بد را به کسی نشان نمیدهم”.
ترسیدن، درِ خلاقیت و آزادی فکری را میبندد
زمانی که از انیمیشنسازی به نام چاک جونز [2]نیز سؤالی شبیه به سؤال چواست پرسیده شد، او پاسخ داد: “تنها با یک کلمه:”ترس””. واقعیت این است که هر کدام از ما همواره درمورد همه چیز ایدههایی داریم و این ایدهها را برای پروژههای تصویرگری که از مشتریان سفارش گرفتهایم، استفاده میکنیم. مشکل از آنجایی شروع میشود که کیفیت چنین ایدههایی مورد توجه قرار میگیرد. در نتیجه همانطور که چاک جونز بیان کرد، ترس از هر گونه قضاوت ارزشی، باعث ناتوانی در ارائهی ایدههایی که به ذهن ما میرسد شده و ذهنمان را کاملاً مسدود [3]میکند.
[1] Seymour Chwast
[2] Chuck Jones
[3] of getting a dreaded
حل مسئله با روش تصویرگری
روش تصویرگری، یکی از شیوههای کاربردی در پیدا کردن راهکارهای خلاقانه برای حل مسئله است که به افراد کمک میکند تا مسائل پیچیده را بفهمند، به بخشهای کوچکتر تقسیم کرده و آنها را حل کنند. همچنین راهکارهای متعددی را برای مسائل روزمرهای ارائه دهند که حل کردن آنها در ابتدا کاملاً بدیهی و ساده به نظر میآید. به عبارتی دیگر، این شیوه یک انقلاب بصری در حوزهی حل مسئله است.
حل مسئله با روش تصویرگری با یک سؤال شروع میشود، سپس گرهها را تشخیص داده و کنار هم جمع میکنید؛ گرهها را اصلاح کرده و این کار را مجدداً چندین بار تکرار میکنید و به مرور الگوها نمایان میشوند. در ادامه مسئله برای گروه واضح شده و شما بهترین جواب مسئله را پیدا کردهاید.
مثالی از حل مسئله با روش تصویرگری
فریمهای مصور میتوانند به صدها یا حتی هزاران گره رشد پیدا کنند. مثالی میزنم از شرکتی به نام “رودبل”؛ یک شرکت بزرگ انتشارات که در طی یک سال سرمایه زیادی را از دست داد. تیم اجرایی شرکت رودبل به مدت 3 روز تمام فعالیتهای شرکت را ترسیم کرد. در این فرایند مشخص شد که بعد از مصور کردن تمام فرایندهای کسبوکار و بارها و بارها اصلاح نظم گرهها، اعضای تیم اجرایی توانستند 50 میلیون دلار از درآمدشان را بازیابی کنند. زیرا چیدمان مناسبی از سوی تیم اجرایی شکل گرفت!
هر چقدر مسئله پیچیدهتر، تعداد گرهها بیشتر
میتوانید پیچیدگی یک مسئله یا سیستم را با شمارش تعداد گرههای موجود در مسئله اندازهگیری کنید. متوسط مسائل و سیستمها تقریباً 4 تا 8 گره دارند. با کمتر از این میزان گره، ترسیمهای تصویرگری از نظر به کار بردن خلاقیت، غیرقابل اعتنا میشوند اما به راحتی میتوان فرایند حل مسئله را فهمید و از سوی دیگر ترسیمهای بیش از 13 تا گره، حس نقشهای پیچیده را به افراد میدهد.
در نتیجه تعداد مناسب گرهها بین 5 تا 13 گره است. پس اگر خواستید به شکل بصری با چیزی ارتباط برقرار کنید، سعی کنید بین 5 تا 13 گره را در دیاگرام خود داشته باشید.
نکته اینجاست که ما به طور ذاتی میدانیم که چگونه مسائل پیچیده را به مسائل ساده تبدیل کرده و اجزای آن را دوباره در کنار هم قرار دهیم. در ادامه شما میتوانید فرایندی را که اتفاق افتاده است، قدم به قدم ملاحظه کنید؛ در حالی که افراد مدلها را میسازند، گرهها(تصاویر) را به اطراف حرکت داده و مثل قطعات یک لگو، آنها را جابهجا میکنند.
تبدیل گرهها به عکس یا استیکر
بعد از تشخیص گرهها، اگر آنها را به عکس یا استیکر تبدیل کنیم و همچنین حداکثر تلاشمان را بکنیم تا این کارتها شفافتر و با جزئیات بیشتری باشند، تحلیل فرایند شکلگیری یک محصول یا رخدادن یک واقعه بسیار آسانتر خواهد شد.
تصویرگر زمانی که طرح اولیه خود را میسازد، مانند لگو گرهها را به اطراف حرکت داده و جابهجا میکند. چنین امکانی باعث میشود تا فرایند طراحی کاملاً واضح شده و قابل تحلیل باشد.
تبدیل گرهها به کاغذهای استیکر دو مزیت دارد:
مزیت اول: متحرک و روان بودن
مزیت دوم: هموار کردن مسیر برای ایجاد گرههای بیشتر
حل مسئله گروهی با روش تصویرگری
در این روش، بهجای یک نفر، گروهی از افراد شروع به تغییر جایگاه گرهها کرده و به شکل عملی شروع به طوفان فکری میکنند. حل مسئلهی گروهی با طرحهای اولیه بسیار درهموبرهم و آشفته آغاز شده و در ادامه هرچهقدر که افراد مدل را تصحیح میکنند،
گرههای بهتر، برجستهتر شده و با هر رفت و آمد گرهها، مدل واضحتر میشود؛ زیرا افراد ایدههایشان را بر روی هم بنا میکنند. در نهایت آنچه که بیرون میآید، یک مدل منسجم از سیستم بوده که گوناگونی دیدگاه بسیاری از افراد را در کنار هم جمع میکند. این خروجی کاملاً متفاوت با چیزی است که در یک جلسهی انفرادی اتفاق میافتد.
ترسیمهای گروهی میتوانند شامل 20 گره یا بیشتر شوند اما با دیدن مدل، به تصویرگران احساس شلوغ بودن دست نمیدهد؛ زیرا خودشان در ساختن مدل شرکت داشتند. حال، نکته جالب اینجاست که فعالیت گروهها بهطور خودبهخودی لایههای یک سازمان را نشان میدهد.
مثلاً برای حل یک تعارض سازمانی، الگوهای انشعابی و موازی را اضافه میکنند و اگر در طول انجام این کار همگی کاملاً ساکت باشند، این کار را خیلی بهتر و سریعتر انجام میدهند. واقعاً جالب است که در کار تیمی صحبت کردن مانع حرکت میشود. همچنان که سازمانهای بیشتری مسائل سخت خود را از طریق حل مسئله با ترسیم گروهی حل میکنند؛ اهمیت استفاده از این شیوه بیشتر خود را نشان میدهد.
جمعبندی چند نکته کلیدی
- ترسیم کردن کمک میکند تا موقعیتها را به عنوان سیستمهایی شامل گرهها و پیوندها درک کنیم.
- کارتهای قابل حرکت، مدلهای سیستمی بهتری را ایجاد میکنند؛ زیرا میتوانیم خیلی روانتر مسئله را تکرار کنیم.
- کار گروهی مدلهای جامعتری را ایجاد میکند؛ زیرا چندین دیدگاه را با هم ترکیب میکند.
- منبعی برای استخراج تصویرهای مورد نظر در راستای درست کردن گرههاحل مسئله با روش تصویرگری برای متخصصانبرای حل مسئله حرفهای با روش تصویرگری، شما هم باید کمی مهارت طراحی داشته و هم باید تا حدی هنرمند باشید. در هر صورت، برای افرادی که شغل خود را به عنوان فعالیت یک هنرمند خلاق دیداری [1]در نظر دارند، چنین ترکیبی ضروری است.راهحل این است که دقیقاً بدانید که مشتری در پروژهی تصویرگری از شما درخواست چه چیزی را دارد. درک فرایند فکری خودتان که در حل مشکل به روش تصویرگری درگیر است، برای تکالیف چالشبرانگیز، کاربرد فراوانی دارد.
گامهای حل مسئله به روش تصویرگری
چه تصویرگران از این موضوع آگاه باشند چه آگاه نباشند، بهطور ذاتی بسیاری از گامهای حل مسئله، فرایندی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم را طی میکنند. گامهایی که در پایین به آنها اشاره میشود، فرایندی هستند که برای تولید ایده و جلوگیری از مسدود شدن ذهنی به کار میرود.
[1] a creative visual artist
گام اول: پروژه (مرحلهی بررسی مسئله)
دادههای مربوط به مشتری
معمولاً از سوی مشتری، توضیحاتی ارائه میشود که شامل مجموعهای از اطلاعات توصیف کنندهی پروژه و نتیجهی دلخواه او است. این امکان وجود دارد که پروژه با اصطلاحاتی در ارتباط باشد که در حوزه تخصصی مشتری هستند. بسیار محتمل است که اطلاعات مشتری با اصطلاحات غیرهنری، اطلاعات مارکتینگی و اطلاعات فنی ویژهای همراه باشد.
- این چیز خوبی است؛ زیرا مشتریان غالباً درمورد اصطلاحات تصویرگری چیزی نمیدانند. شما باید دقیقاً همان نتیجهای را که مشتری شما یا واسطهی مشتری مانند کارفرمای بخش هنری یا مدیر اجرایی درخواست دارد، به او ارائه دهید. در هر صورت، سفارش پروژه به شما از سوی یک تصویرگر دیگر نخواهد بود.
تحلیل مجدد اطلاعات ارسالی از سوی مشتری
در راستای آماده شدن برای فرایند تولید ایدههای خلاقانه، ضروری است که توصیفات مشتری از ویژگیهای سفارش را به اصطلاحات هنری تبدیل کنید تا بتوانید با آنها کار کنید. تحلیل مجدد به شما کمک میکند تا اطلاعات جاافتادهای که مشتری در تحویل پروژه به شما نادیده گرفته است را بتوانید تشخیص دهید؛ در این صورت شما میتوانید از مشتری توضیحات بیشتر، اطلاعات تکمیلی یا شفافسازی دقیقتری را دریافت کنید.
گام دوم: ایجاد ساختارهای خلاقانه (مرحله تفکر)
طوفان فکری نامتمرکز
زمانی که شما شروع به فکر کردن درمورد مسئله میکنید، ثبت کردن تمام ایدهها، افکار، ارتباطها، تجارب، اولین برداشتها و هر چیز دیگری که درمورد موضوع پروژه به ذهنتان میرسد بسیار بسیار اهمیت دارد.
- ثبت این فعالیتها باعث میشود که قالبی از طرحهای تصویری، کلمات و جملات کوتاهی را دریافت کنید. در ادامه اینها میتوانند آجرهای ایدههای بعدی شما باشند. همچنین بسیار مهم و حیاتی است که بتوانیم نسبت به ایدههایی که به ذهن میرسد، هیچگونه قضاوت ارزشی نداشته باشیم (که آیا این ایدهها بد، خوب، زشت یا حتی گناهآلود است یا خیر). به هیچکدام از این ایدهها بیتوجه نباشید.
- حواستان باشد که طوفان فکری یک فعالیت کاملاً شخصی بوده و نتایج آن لزوماً قرار نیست منتشر شود؛ در این مرحله ایدههای درست شده تنها و تنها برای شما است و گاهی اوقات ایدههایی که به نظر غیرقابل استفاده میآیند، میتوانند به ایدههای بسیار درخشانی تبدیل شوند.
- همچنین، وجود ایدهها و افکار به خودی خود ارزش چندانی ندارند، این ایدهها باید بر روی کاغذ ثبت شوند. این فرایند میتواند در یک دوره زمانی کوتاه انجام شود یا زمان بیشتری به آن اختصاص داده شود.
طوفان فکری متمرکز
این بخش از مرحله تفکر شامل جستجوی ایدههایی میشود که مستقل از ایدههای بخش اول از مرحله تفکر است؛ در این بخش سعی میشود تا تعداد ایدههای مرتبط افزایش بیابد تا به آنچه که در حال حاضر دارید اضافه کرده و طرحهای نهایی مناسب برای ارائه شدن را تولید کنید.
- تفاوت اصلی بخش اول با بخش دوم این است که در این بخش شما باید تمام ایدهها را به پروژه متصل کنید. در این بخش، سعی کنید ایدههای اصلی خود را ارتقا دهید. یک بار دیگر، دقت داشته باشید که برخوردی قضاوتگونه درمورد ایدهها، ذهن خود را مسدود نکنید. غالباً همین انتظارات قضاوتگونهی ما است که بر سر راه مسیر تفکر خلاق ما قرار میگیرد.
گام سوم: پژوهش (مرحلهی آموزشی)
تحقیق موضوعی
یکی از جالبترین چیزها درمورد تصویرگر بودن این است که ما از تمام آنچه که در عمر خود میآموزیم، در تصویرگریهای خودمان استفاده میکنیم. شما باید درمورد پروژهای که برای تصویرسازی گرفتید، اطلاعات کافی داشته باشید.
- کسب اطلاعات درمورد موضوع پروژه به حذف ایدههای کلیشهای در ذهن شما مانند اصطلاحات و عباراتی که قبلاً منتشر شدهاند، کمک میکند. در هر جایی از این فرایند شما باید به ذخیرهی ایدههای خود بیافزایید.
- پژوهش درمورد اطلاعات حول محور پروژه بخش مهمی از فرایند حل مسئله به روش تصویرگری بوده و باید بخشی از هزینهای باشد که برای داشتن خلاقیت صرف میکنید. با این که من ترجیح میدهم قبل از تحقیقاتم درمورد اطلاعات پروژه، طوفان فکری انجام دهم، اما بعضی از تصویرگران ترجیح میدهند تا قبل از طوفان فکری، تحقیقات خود را درمورد اطلاعات مربوط به پروژه انجام دهند.یکی از جالبترین چیزها درمورد تصویرگر بودن این است که ما از تمام آنچه که در عمر خود میآموزیم، در تصویرگریهای خودمان استفاده میکنیم. شما باید درمورد پروژهای که برای تصویرسازی گرفتید، اطلاعات کافی داشته باشید. کسب اطلاعات درمورد موضوع پروژه به حذف ایدههای کلیشهای در ذهن شما مانند اصطلاحات و عباراتی که قبلاً منتشر شدهاند، کمک میکند.
- در هر جایی از این فرایند شما باید به ذخیرهی ایدههای خود بیافزایید. پژوهش درمورد اطلاعات حول محور پروژه بخش مهمی از فرایند حل مسئله به روش تصویرگری بوده و باید بخشی از هزینهای باشد که برای داشتن خلاقیت صرف میکنید.
- با این که من ترجیح میدهم قبل از تحقیقاتم درمورد اطلاعات پروژه، طوفان فکری انجام دهم، اما بعضی از تصویرگران ترجیح میدهند تا قبل از طوفان فکری، تحقیقات خود را درمورد اطلاعات مربوط به پروژه انجام دهند.
تحقیقات رسانهای
امروزه در نظر گرفتن رسانهها برای تحقیقات، اهمیت ویژهای یافته است. شما باید از فرایندهای تولید، مواد اولیه و محدودیتهایی که بر روی تکمیل تصویرگری اثرگذار است، آگاهی کافی داشته باشید. میزان استفاده از رنگها نیز در این بخش به موضوع بسیار مهمی تبدیل میشود.
- چنین تحقیقی به شما کمک میکند تا تصمیمات بصری و مولُدی اتخاذ کنید که بر ظاهر تصویرگری شما تأثیر میگذارد. برای مثال، یک لوگو یا آیکون تصویرسازی شدهی کوچک کارایی بسیار بهتری نسبت به یک طرح پر زرق و برق با رنگهای متضاد دارد.
- رنگهای تیره یا ملایم باید برای قالبهای بزرگتر مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین تصویری که در وب ظاهر میشود، نیاز به میزان متفاوتی از جزئیات و وضوح تصویر دارد تا تصویری که بر روی کاغذ، به صورت 200 خط در هر اینچ پرینت میشود.
گام چهارم: ارزیابی (مرحله تصمیمگیری)
بررسی ایده
حال در اینجا زمان قضاوت کردن است. بررسی ایده برای زمانی است که به دنبال نتایج خاصی هستید و این نتایج ممکن است از انتخاب درست ایدههای موجود حاصل شود. این مرحلهای است که در آن شما تمام ریزعکسها و مطالب ثبت شدهی دیگر را ارزیابی کرده و در نتیجهی آن ایدههایی که بیشترین احساس مثبت را در شما ایجاد میکند، انتخاب میکنید.
- شما ملاکهای شخصی خودتان را برای قضاوت کیفیت ایدهها تنظیم میکنید. مثل این که کدام ایده میتواند نمونهکارهای شما را افزایش دهد؛ کدام یک مناسبترین ایده برای مدل مورد نظر شما بوده یا ترکیب کدام ایدهها خوب در میآید؛ همچنین شما میتوانید دستهبندی از ایدههایتان داشته باشید که کدام یک کاربردی، جذاب، منحصربهفرد یا حتی دستهی “ایدههای پیشنهادی مشتریان” و دستهبندیهای دیگر است.
بررسی ملاکهای مشتری
ملاکهایی که مشتری به شما داده را در نظر بگیرید، سپس هرآنچه تا اینجا گردآوری کردهاید (از اطلاعات گرفته تا هر چیز مربوط به پروژه) را با هدف تحلیل مجدد مسئله، دوباره ارزیابی کنید. در ایدههای خود، به دنبال کیفیتهای منحصربهفردی باشید که توجه مشتریتان را جلب میکند. همچنین به دنبال ایدههایی باشید که به سود بیشتری برای شما منجر میشود.
- مانند محتواهایی که پویا یا مارکتینگی باشند. بررسی ملاکها برای زمانی است که به وسیلهی آن ایدههایی را انتخاب کنید که برای مشتری سودمند باشند و آنها را با ایدههایی که بیشترین سود شخصی را برای شما دارد مرتبط کرده تا بتوانید انتخاب کنید که در نهایت کدام ایدهها ارائه شود.
- ایدههای نهایی بیشترین انگیزه را در شما ایجاد میکنند و در نتیجه شما انگیزهی بیشتری پیدا میکنید تا موقعیتی برد–برد را برای خودتان و مشتری ایجاد کنید.
گام پنجم: توسعه (مرحلهی ارائه)
پیادهسازی ایدهها
حالا دقیقاً میدانید که چگونه میتوانید دقیقاً در مسیری که مقتضی پروژهتان است، حرکت کنید. استفاده از منابع دیداری برای تصویرگری ایدههایتان ضروری است. مرحلهی ساخت طرح نهایی را با برطرف کردن مشکلات مربوط به ترکیب ایدههای خود با ملاکهای مشتری آغاز کنید.
- همچنین در این مرحله شما باید فرایند معمول کاری تصویرگری خود را بر اساس طرح مورد نظرتان پیشببرید. در اینجا توصیه میشود که بعد از تأیید شدن طرح اولیه از سوی مشتری، برنامهی زمانبندی شدهی منطقی داشته باشید تا هم در زمان صرفهجویی شود و هم به هر سؤالی که مشتریان دارند، پاسخ داده شود.
پشتیبانی کلامی یا نوشتاری فصیح (فروش)
در این روزها، طرحهای اولیه به تنهایی باعث جذب مشتری و فروش بالا نمیشوند، در نتیجه بسیار مهم است که بتوانید برای ایدههای خودتان، پشتیبانی کلامی داشته باشید؛ چه این پشتیبانی به صورت مکالمه و چه به صورت نوشتاری باشد. اگر چه ممکن است از محصولتان حمایت کلامی کرده باشید.
- آماده باشید تا تمام تصمیمات مربوط به ایده و طرحتان را توجیه کنید. شما نمیتوانید بصورت شهودی و بدون تمرین، ایدههای جذاب خود را به خوبی تبلیغ کنید؛ بلکه شما به وضوح باید ایدههای خود را بفروشید. ایده به نوبهی خود، توسط فردی که شما ایده را به او فروختید، دوباره فروخته میشود؛ بخصوص اگر مشتری شما مجبور باشد تا ایده را برای بالادستیها یا مدیران ارائه دهد.
محصول ( مرحله پایانی)
تکمیل کردن
این مرحلهای است که در آن ایدههای تأیید شده تبدیل به تصاویر نهایی شده، برای ارسال آماده شده و به احتمال زیاد در قالب یک فایل دیجیتالی تبدیل به محصول تجاری شوند. تمام تصویرگریهای رسمی و ارزیابیهای رسانهای در این مرحله نهایی میشوند که شامل رسانه، قالب، اندازه، ترکیببندی، رنگ محصول ، عناصر دیداری، وضوح دیجیتالی، آمادهسازی فایل، آرشیو و تمام بخشهای دیگر میباشند.
بررسی نهایی
در نهایت پروژهی شما به پایان رسید؛ اما کار شما نیز به پایان رسیده است؟ شاید مرحلهی بررسی نهایی، مهمترین مرحله قبل از انتشار محصول نهایی تصویرگری باشد و انجام ندادن آن برای تصویرگران بیشترین پشیمانی را به همراه دارد. زمانی را به بررسی دقیق تصویرگری نهایی خود اختصاص دهید و اطمینان حاصل کنید که با تمام تصمیماتی که در این پروژه اتخاذ کردهلید، کاملاً موافق هستید.
- من این بررسی نهایی را قانون پنج دقیقه مینامم؛ پنج دقیقه را به ارزیابی تمام پروژهتان اختصاص دهید. اگر در پروژه از چیزی رضایت ندارید، آن را اصلاح کنید. این آخرین شانس شما برای ارائهی کار با کیفیت است.
دیدگاهتان را بنویسید