تاثیر بیکاری بر سلامت روان چیست؟آیااسترس زمان بیکاری راتجربه کردی؟
فهرست
Toggleآیا تاثیر بیکاری بر روی زندگی خود را می دانید؟
زندگی تمام افراد شالودهای از غمها و رنجهای اجتنابناپذیر است؛ اما بعضی از این غمها طولانیتر و اذیتکنندهتر از دیگران هستند. یکی از ماندگارترین، آسیبزاترین و ناراحتکنندهترین بحرانهای زندگی، بیکاری بوده که باعث بسته شدن موقتی پروندهی یکی از اصلیترین جنبههای زندگی، یعنی جنبهی فعالیتهای کاری میشود.
نگاهی به آمارهای بیکاری
پیشبینیهای دفتر مسئولیت بودجه(OBR) در انگلستان نشان میدهد که نرخ بیکاری در بریتانیا تا انتهای سال 2021 تا 5/6 % نیز خواهد رسید. به عبارت دیگر، به تعداد افراد بیکار شده نسبت به قبل از همهگیری کرونا 9/0 میلیون نفر افزوده خواهد شد. در نتیجه براساس تحقیقات تامسون و همکارانش، تا انتهای سال 2021 تقریباً 800.000 نفر فرد بیکاری با ضعف در سلامت روان تا انتهای سال 2021 به جمعیت انگلستان اضافه خواهد شد.
با توجه به این آمار، افزایش میزان بیکاری را در اغلب کشورهای دنیا میتوان انتظار داشت. در نتیجه آسیبهای ناشی از پدیدهی بیکاری با گذشت زمان از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
بیکاری برای همه به یک شکل نیست
افزایش بیکاری به صورت مساوی در جامعه پراکنده نمیشود، با این که نرخ بیکاری در ژوئن 2021، 5/1درصد بود؛ در بازهی سنی 18 تا 24 سال میزان بیکاری 14% ، در افراد با تخصص پایینتر 8/7 % و افراد با اقلیتهای قومی 6/7 % بوده است.
در ژوئن 2021، 43% از افراد بیکار از سلامت روان کمتری برخوردار بودند که بسیار بیشتر از افراد شاغل(27% افراد) و افراد در مرخصی(34% افراد) است. این نشان میدهد که مرخصی نیز میتواند تا حدی از سلامت روان مراقبت کند.
در نتیجه درموقعیتهای سخت اقتصادی بیشتر از همه باید مراقب افراد شاغل غیرمتخصص باشیم. این افراد غالباً سرپرست خانوار بوده و از سوی دیگر بسیار آسیبپذیر هستند.
بیکاری بد است، اما بیکاری غیرمنتظره فاجعه است
بطور ویژه زمانی که بیکاری غیرنتظره یا بدون رضایت فرد باشد؛ آسیبهای روانی قابل توجهی را در پی خواهد داشت. حجم قابل توجهی از شواهد علمی نشان میدهد که بیکاری در افراد، نشان دهندهی سطح پایینتر بهزیستی روانشناختی نسبت به افراد مشغول به کاراست.
بطور ویژه زمانی که بیکاری غیرنتظره یا بدون رضایت فرد باشد؛ آسیبهای روانی قابل توجهی را در پی خواهد داشت. حجم قابل توجهی از شواهد علمی نشان میدهد که بیکاری در افراد، نشان دهندهی سطح پایینتر بهزیستی روانشناختی نسبت به افراد مشغول به کار است.خصوصا افراد با رضایت شغلی بالاازبهزیستی بهتری برخوردارند.
بیکاری زمینهساز اختلالات روانشناختی
بیکاری با تعدادی از اختلالات روانشناختی مرتبط است. بیکاری بطور ویژه با اضطراب، افسردگی، اعتیاد به مواد در ارتباط است. همچنین رفتارهای خطرناک که شامل خودکشی و خشونت با اعضای خانواده و نیز بسیاری از موارد دیگر با بیکاری همبستگی زیادی دارد.
بیکاری میتواندافراد سالم را آزار دهداما
به افراد ناسالم اصلاً رحم نمیکند
این نتایج نه تنها در افرادی که طبق نظرسنجیها در حال حاضر بیکار هستند درست است، بلکه در مطالعات مربوط به افرادی که هیچگونه مشکل روانشناختی نداشته و در دوره بیکاری قرار دارند نیز صدق میکند. این مدل از یافتهها از جوامع صنعتی بدست آمده است و با برخی تغییرات جزئی، درمورد شاغلین زن و مرد در هر سنی صادق است.
در ابتدا شواهد حاکی از ارتباط میان بیکاری و مشکلات روانشناختی، از مطالعات جمعیتشناختی حاصل میشود. مطالعات جمعیتشناختی نشان میدهد که ارتباط قابل توجهی میان بیکاری و استرس روانشناختی در هر مقیاسی از سطح محیط کاری یا محله گرفته تا تمام قارهها، وجود دارد.
علل بیکاری، گرهی کور و در همتنیده
غالباً بیکاری نتیجهی مجموعهی پیچیده و درهمتنیدهای از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده که بسیار فراتر از دسترس متخصصان حوزه سلامت است. در کل، سیستم سلامت تنها میتواند بر روی کمتر شدن آسیبهای ناشی از این فشار بیرونی تأثیرگذار باشد اما خود فشار را از بین نمیبرد؛ به عبارت دیگر، سیستم سلامت تنها میتواند باعث شود تا در برابر فشارهای روانی دوام آورده و تابآوری بیشتری داشته باشیم.
یک لحظه بیکاری، یک عمر پشیمانی
بر اساس تحقیقات کُرسی جامعهشناختی اقتصاد تجربی در دانشگاه فردیریک، “افرادی که بیکاری را تجربه کردهاند، تا سالها بعد از شروع کار جدید، زخمهای روحی ناشی از دورهی بیکاری را همراه دارند.”
اثرات مضر بیکاری بر روی بهزیستی روانی غیرمنتظره نیست و این مسئله در دراز مدت بارها و بارها به صورت علمی اثبات شده است. اما زخمهای ناشی از تجربه بیکاری چه مدت طول میکشد؟ مشخص نیست! تحقیقات انجام شده برای پاسخگویی به این سؤال تا به امروز بینتیجه بوده است.
جامعهشناس اقتصادی دکتر آندرس اِبِرل [1]و همکارانشان با کمکهای هیئت اقتصادی-اجتماعی(SOEP) این موضوع را با جزئیات بیشتری بررسی کردند. نتایج به این صورت بود که بیکاری تا پنچ سال بعد از شروع کار جدید، تأثیرات بدی را بر روی بهزیستی روانی افراد میگذارد. شرکتکنندگان در این تحقیق تا پنج سال بعد از دوران بیکاری، گزارش کردند که در کل، پس از دوران بیکاری نیز نسبت به قبل از آن، رضایت کمتری از زندگی دارند. حتی افرادی که برای دوره کوتاهی بیکار شده بودند نیز تجربه مشابه داشتند. کمبود رضایت از زندگی بطور ویژه ناشی از دورههای مکرر بیکاری بود.
[1] Andreas Eberl
بیکاری ننگین در آلمان
نتایج تحقیقات ابرل نسبتاً شگفتانگیز بود. او مطالعه مقایسهای را بین کشورهای آلمان و آمریکا درمورد بیکاری انجام داده و هیچ شواهدی مبتنی بر تأثیر پایدار منفی بیکاری بر روی سلامت روان نیافت. همچنین با توجه به روشی که او انتخاب کرد، ابرل معتقد بود که توضیح تفاوت نتایج در دو پژوهش میتواند نشاندهندهی تفاوت دیدگاهها فرهنگی نسبت به پدیدهی بیکاری در دو کشور باشد.
درحالی که فرهنگ “استخدام و اخراج” موجود در کشور آمریکا منجر میشود تا قوانین منابع انسانی منعطفتر باشد؛ قانون خاتمه کار در آلمان بسیار دقیق و سختگیرانه تنظیم شده و به همین دلیل نیز بیکاری در آلمان بسیار ننگینتر است. در نتیجه فرهنگ یک کشور و نگاهی منفی مردم به پدیدهی بیکاری، در فشار ناشی از بیکاری تأثیر بسزایی دارد
تطبیق یافتن شغل و شاغل
بر اساس نتایج تحقیقات، چه توصیههایی میتوان به مدیران یا اطرافیان فرد داشت
تلاشها باید بطور ویژه صرف این شود تا افراد کار خود را از دست نداده و بیکاری را تجربه نکنند. کار پارهوقت، میتواند گزینهی مناسبی برای این شرایط باشد. ابرل میگوید اگر فردی بیکار شود، هدف نباید تنها بازگشت هر چه زودتر این فرد به کار باشد؛ بلکه بجای آن، ما باید تلاش کنیم تا مطمئن شویم کار جدید تطبیق خوبی با فرد دارد و با احتمال زیادی فرد میتواند بلندمدت در آن کار مشغول باشد تا از دورههای جدید بیکاری که تنها تأثیرات منفی بیکاری را تقویت میکند، اجتناب کنیم.
پیامدهای استرس شغلی
مطالعات بر روی تأثیرات بیکاری بر روی سلامت روان، به رفتارهایی توجه دارد که نشان دهندهی استرس روانشناختی میباشد، این استرسها از اختلالات روانی اورژانسی و مصرف مواد گرفته تا ارتکاب به جرائم خشن و خودکشی را شامل میشود.
همچنین مطالعات به نشانههای آشکار توجه کمتری داشته و این نشانهها نیز طیف گستردهای را شامل میشوند؛ این نشانهها ازتغییر احساس خودارزشمندی افراد گرفته تا استرسهای شدیدی که به مداخلات رواندرمانی احتیاج دارند.
پروتوکلها و پرسشنامههای مصاحبهی استاندارد که برای اندازهگیری وضعیت روانی افراد استفاده میشود، بطور گسترده درمورد مطالعات حوزه بیکاری مورد استفاده قرار میگیرد.
تغییرات بیولوژیک ناشی از بیکاری
بعضی مطالعات موجود ادعا دارند که بیکاری به خودی خود به اندازه کافی استرس ایجاد میکند که باعث تغییرات بایولوژیک در افراد میشود. یک مطالعهی استرالیایی متوجه شد که در سال اول بیکاری، سطوح کورتیزول یا هورمون استرس در نمونهی گروه بیکار شده افزایش مییابد.
در صورتی که بیکاری ادامه پیدا کند، هورمون کورتیزول نیز افزایش مییابد(زیرا استرس مستمری را شناسایی میکند). قابل ذکر است که تمام این افراد، نشانههای روانشناختی را گزارش نکردند.
نگرانیهای آینده
در کنار نگاه گسترده نسبت به آسیبهای بیکاری بر سلامت روان افراد بیکار یا در معرض خطر بیکاری، این آگاهی نیز ایجاد شده است که علائم بیکاری میتواند تا مدتها ادامه یابد.
در سطح فردی، گسترهی بیکاری به راحتی نمیتواند به عنوان یک دوره کوتاه در نظر گرفته شود. مطالعاتی که بیکاری را حتی برای زمان کوتاهی دنبال میکند، نشان میدهد که حتی بعد از شروع کار جدید، بیکاری گذشته میتواند باعث اتفاقات پیاپی شود که تا آینده بلندمدت بر زندگی فرد اثرگذار باشد. همچنین جالب است که فردی که برای یکبار بیکار شده است، بیش از میانگین جامعه ممکن است که دوباره بیکار شود.
در سطح اجتماعی، پژوهشها بیش از آنکه به سؤالات پاسخ دهند، سؤالات بیشتری را ایجاد کردند. یک مطالعهی پیگیری که یک گروه از افراد شاغلی را که دو سال قبل به مدت بیش از 12 هفته بیکار بودند مورد بررسی قرار داد؛ نشان داد که وجود مشکلات روانپزشکی در افراد، شانس اشتغال به کار جدید را در افراد تا 70 درصد کاهش میدهد؛ در حالیکه افرادی که در آزمونهای روانپزشکی عملکرد هنجاری را از خود نشان میدهند، دو الی سه بار بیشتر امکان دارد که دوباره مشغول به کار شوند.
با همه این توصیفات، قطعاً درمان و التیام بیکاری با یافتن شغل است. به زبان ساده این فرض وجود دارد که کار کردن برای سلامت روان بسیار خوب است. میتوان استدلال کرد که کارکردن یک جنبه از تلاشهای اجتماعی برای کمک به بیماران روانشناختی است.
برنامههای کاردرمانی و کار کردن در گروههای کاری با مشارکت خدمات اجتماعی و با هدف کار کردن با افراد، میتواند حداقل از بعضی تأثیرات منفی بر خانواده جلوگیری کند. همچنین زمانی که تعداد قابل توجهی از افراد بیکار این گونه فعالیتها را انجام دهند، میتواند از بعضی تأثیرات مخرب بر روی جامعه نیز جلوگیری کند.
رابطه میان سلامت روان و بیکاری به صورت دو طرفه است. سلامت روان خوب تأثیر بسزایی بر اشتغالپذیری، یافتن شغل و باقی ماندن در آن دارد. بیکاری باعث ایجاد استرسی میشود که در نهایت تأثیرات بلندمدتی بر سلامت روان دارد و میتواند پیامدهای منفی زیادی بر سلامت روان افراد داشته باشد که شامل اضطراب و عزتنفس پایین میشود
منابع:
- Ebrel, Andreas(2022). Unemployment has a lasting negative effect on mental healts. Take from the link: https://www.fau.eu/2022/03/28/news/research/unemployment-has-a-lasting-negative-effect-on-mental-health/
Bender, Matthew(2009). The Psychological Impact of Unemployment. Take from the link:
دیدگاهتان را بنویسید